کلمه جو
صفحه اصلی

ثاقل

فرهنگ فارسی

ثقیل، سنگین، سخت بیمار
نام شهری است

لغت نامه دهخدا

ثاقل. [ ق ِ ] ( ع ص ) سخت بیمار. || بیماری که بیماریش سنگین شده : اصبح ثاقلاً؛ سخت بیمار گردید. بیماری وی سنگین شد. || دینار ثاقل ؛ دینار درست و کامل. ج ، ثَواقل.

ثاقل. [ ق ِ ] ( اِخ ) نام شهری است.

ثاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) نام شهری است .


ثاقل . [ ق ِ ] (ع ص ) سخت بیمار. || بیماری که بیماریش سنگین شده : اصبح ثاقلاً؛ سخت بیمار گردید. بیماری وی سنگین شد. || دینار ثاقل ؛ دینار درست و کامل . ج ، ثَواقل .



کلمات دیگر: