کلمه جو
صفحه اصلی

پادشاه نشان

فرهنگ فارسی

( اسم )۱ - پادشاه نشاننده.۲ - آنکه دارای نشان پادشاهان است آنکه علایم و امارات سلطنت را داراست.۳ - آنکه زمام امور مملکت و پادشاه در دست اوست :پادشاه نشاننده یا نایب السلطنه که در صفر پادشاه بجای او حکمراند

لغت نامه دهخدا

پادشاه نشان. [ دْ / دِ ن ِ ] ( نف مرکب ) پادشاه نشاننده. پادشانشان. پادشه نشان. || نایب السلطنه که در صغرپادشاه بجای او حکم راند : اما اتابک ایلدگز در ایام دولت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه کافی ومدبر مملکت آل سلجوق بوده و بعد از وفات سلطان مسعود پادشاه نشان شد و والده الب ارسلان بن طغرل را به نکاح خود درآورد. ( دولتشاه سمرقندی ، در ترجمه حال مجیر بیلقانی ). و رجوع به پادشانشان و پادشه نشان شود.


کلمات دیگر: