کلمه جو
صفحه اصلی

پاز

فرهنگ فارسی

پاک خالص

لغت نامه دهخدا

پاز. ( ص ) بی غش. ( برهان ). پاک. خالص. || نازک و لطیف. ( برهان ).

پاز. [ زز ] ( اِخ ) مرکز بولیوی بر ساحل شرقی دریاچه تی تی کاکاو آن بوسیله راه آهن به اقیانوس ساکن متصل میگردد ودارای 150000 تن سکنه و از مراکز مهم تجارتی است.

پاز. (ص ) بی غش . (برهان ). پاک . خالص . || نازک و لطیف . (برهان ).


پاز. [ زز ] (اِخ ) مرکز بولیوی بر ساحل شرقی دریاچه ٔ تی تی کاکاو آن بوسیله ٔ راه آهن به اقیانوس ساکن متصل میگردد ودارای 150000 تن سکنه و از مراکز مهم تجارتی است .


دانشنامه عمومی

پاز (مشهد). پاز (مشهد)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان مشهد در استان خراسان رضوی ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان تبادکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۸۸ نفر (۱۹۳خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

خالص. . . . پاک


کلمات دیگر: