کلمه جو
صفحه اصلی

ثرثره

عربی به فارسی

جوش , قل قل , سالک , جوش صورت , صداي قل قل (درحرف زدن) , اشکال , بي نظمي , درهم وبرهم سخن گفتن , مغشوش کردن , تندتند حرف زدن , تند وناشمرده سخن گفتن , پچ پچ کردن , چهچه زدن (مثل بلبل) , شايعات بي اساس , شايعات بي پرو پا , دري وري , اراجيف , بد گويي , سخن چيني , شايعات بي اساس دادن , دري وري گفتن يانوشتن , سخن چيني کردن , خبر کشي کردن , پرگويي کردن , حرف مفت زدن , ورزدن , ورور


لغت نامه دهخدا

ثرثره. [ ث َ ث َ رَ ] ( ع مص ) بسیار گفتن. بیهوده بتکرار حرف زدن. || پراکندن. پریشان کردن. || بسیار خوردن. || آمیختن طعام.


کلمات دیگر: