حیلی مغالط موسوم به مارس و ملقب به بثاسلس یکی از اطبائ یونانی و از اصحاب حیل او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است
ثاسلس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ثاسلس. [ ] ( اِخ ) یکی از شاگردان برمانیدس طبیب یونانی است .
ثاسلس. [ ] ( اِخ ) فرزند ابقراط طبیب یونانی .
ثاسلس. [ ] ( اِخ ) حیلی مغالط،موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل . او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است. و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت.
ثاسلس. [ ] ( اِخ ) فرزند ابقراط طبیب یونانی .
ثاسلس. [ ] ( اِخ ) حیلی مغالط،موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل . او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است. و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت.
ثاسلس . [ ] (اِخ ) یکی از شاگردان برمانیدس طبیب یونانی است .
ثاسلس . [ ] (اِخ ) حیلی مغالط،موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل . او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است . و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت .
ثاسلس . [ ] (اِخ ) فرزند ابقراط طبیب یونانی .
کلمات دیگر: