۱ - عمل تاج بخش اعطای تاج . ۲ - بزرگی جلال پادشاهی .
تاج بخشی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تاجبخشی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل تاج بخش ، اعطای سلطنت. || بزرگی. جلال. پادشاهی :
چو سر از تن برفت سرنکشد
نخوت تاجبخشی دستار.
بدین تایید نامش تاج بخشست.
جهان را تازه کرد از تاجبخشی.
چو سر از تن برفت سرنکشد
نخوت تاجبخشی دستار.
خاقانی.
بنور تاجبخشی چون درخشست بدین تایید نامش تاج بخشست.
نظامی ( خسرو و شیرین ص 19 ).
بفیض ابروی سیما درخشی جهان را تازه کرد از تاجبخشی.
نظامی.
کلمات دیگر: