گنده
ثتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ثتن. [ ث َ ت َ ] ( ع مص ) گنده شدن و بوی گرفتن ( گوشت ). || گنده شدن بن دندان و بدبو و فروهشته گردیدن آن.
ثتن. [ ث َ ت ِ ] ( ع ص ) گنده.
ثتن. [ ث َ ت ِ ] ( ع ص ) گنده.
ثتن . [ ث َ ت َ ] (ع مص ) گنده شدن و بوی گرفتن (گوشت ). || گنده شدن بن دندان و بدبو و فروهشته گردیدن آن .
ثتن . [ ث َ ت ِ ] (ع ص ) گنده .
کلمات دیگر: