کلمه جو
صفحه اصلی

جائل

فرهنگ فارسی

جولان زننده

لغت نامه دهخدا

جائل. [ ءِ ] ( ع ص ) از: جوله. جولان زننده. جولان کننده. رجوع به جوله شود.

پیشنهاد کاربران

یکه تازی. .

جوان در زبان کردی کرمانجی خراسان


کلمات دیگر: