پادیر
فارسی به انگلیسی
prop, stay
فرهنگ فارسی
ستونی که به بغل دیوارشکسته محکم کنندکه دیوار، شکسته خراب نشود، پازیرهم گفته شده
( اسم ) ستونی که زیر دیوار شکسته زنند تا نیفتد دیرک شمعک پاذیر پازیر.
( اسم ) ستونی که زیر دیوار شکسته زنند تا نیفتد دیرک شمعک پاذیر پازیر.
فرهنگ معین
( اِ. ) ستونی که زیر دیوار شکسته می زنند تا فرو نیفتد.
لغت نامه دهخدا
پادیر. ( اِ مرکب ) چوبی بود که پیش دیوار شکسته یا زیر آن نهند مانند ستون تا دیوار نیفتد. ( حواشی فرهنگ اسدی نسخه نخجوانی ). شمع. دیرک :
نه پادیر باید ترا نه ستون
نه دیوار خشت و نه آهن درا.
یک روز همه پست شود رنجش بگذار.
از کوه و ابر ساخته پادیر و سایه بان.
نه پادیر باید ترا نه ستون
نه دیوار خشت و نه آهن درا.
رودکی.
دیوارکهن گشته نه بردارد پادیریک روز همه پست شود رنجش بگذار.
رودکی.
گردون برای خیمه خورشید فلکه ات از کوه و ابر ساخته پادیر و سایه بان.
حافظ.
و رجوع به پادیز شود. صاحب برهان این کلمه را با راء مهمله و نیز با زاء منقوطه هر دو ضبط کرده و در نسخه فرهنگ اسدی آقای نخجوانی نیز که بناء آن بر ضبط قوافی است هم در قافیه راء و هم در قافیه زاء دو شعر مختلف شاهد از رودکی برای دو ضبط آورده است. و نیز صاحب برهان قاطع در کلمه سدیر گوید مرکب از سه بمعنی ثلاثه و دیر است و دیر بزبان پهلوی بمعنی گنبد است - انتهی. اگر این دعوی را معنی باشد در آن حال پادیر بمعنی پایه گنبد است یا ستون آن. اما برخی دیگر این کلمه را مرکب از پاد و دیر و معنی ترکیبی آنرا دیرپا دانسته اند. کلمات دیرک و تیر که امروز هم متداول است پادیر خواندن کلمه را تأیید می کند و رجوع به پادیز شود.فرهنگ عمید
ستونی که به بغل دیوار شکسته محکم کنند که دیوار خراب نشود، دیرک: نه پادیر باید تو را نه ستون / نه دیوار خشت و نه زآهن درا (رودکی: صحاح الفرس: پادیر ).
پیشنهاد کاربران
Support
کلمات دیگر: