کلمه جو
صفحه اصلی

شوخناک

فارسی به انگلیسی

purulent


فرهنگ فارسی

شوخگن ریم گرفته

← کمدی 2


لغت نامه دهخدا

شوخناک. ( ص مرکب ) شوخگن. ( آنندراج ). دنس. ( زمخشری ). ریم گرفته. چرکین. ( یادداشت مؤلف ). ناپاک و چرکین و آلوده به چرک. ( ناظم الاطباء ) : و ریشهاء تر و شوخناک را بگیرند آب انار ترش... ( ذخیره خوارزمشاهی ). || ناکس و فرومایه. ( ناظم الاطباء ).

شوخناک. ( اِخ ) دهی است به سمرقند. ( الانساب سمعانی ورق 340 ).

شوخناک . (اِخ ) دهی است به سمرقند. (الانساب سمعانی ورق 340).


شوخناک . (ص مرکب ) شوخگن . (آنندراج ). دنس . (زمخشری ). ریم گرفته . چرکین . (یادداشت مؤلف ). ناپاک و چرکین و آلوده ٔ به چرک . (ناظم الاطباء) : و ریشهاء تر و شوخناک را بگیرند آب انار ترش ... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || ناکس و فرومایه . (ناظم الاطباء).


فرهنگستان زبان و ادب

[هنرهای نمایشی] ← کمدی 2


کلمات دیگر: