کلمه جو
صفحه اصلی

نیوامپرسیونیسم

دانشنامه عمومی

نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم (به فرانسوی: Néo-impressionnisme) جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامه دهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود و هم واکنشی در برابر آن. اصطلاح نئوامپرسیونیسم را فلکس فنئون منتقد فرانسوی در سال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد.
این جنبش که یکی از جنبش های پسادریافتگری است مانند دریافتگری دل مشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی برخلاف دریافتگری می کوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، تفکیک گری و روش مرتبط با آن نقطه چینی بود. یعنی نقطه های مجزا با رنگ های خالص به گونه ای در نقاشی به کار برده می شوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشی هایی نقطه ها هم اندازه اند و به گونه ای انتخاب می شوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند.
ژرژ سورا برجسته ترین هنرمند این جنبش بود. پل سینیاک که نظریه پرداز اصلی آن بود و برای مدتی کامی پیسارو، دیگر همبستگان مهم این جنبش بودند. هر سه هنرمند، تابلوهای نودریافتگری خود را در واپسین نمایشگاه دریافتگری در سال ۱۸۸۶ به نمایش گذاشتند.
نودریافتگری عمر چندانی نداشت، ولی برشماری از نقاشان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همچون پل گوگن، ونسان ونگوگ، هانری ماتیس و تولوز لوترک تأثیر بسزایی بر جای گذاشت.

دانشنامه آزاد فارسی

نئواَمْپِرسیونیسم (neo-impressionism)
تک چهره فلیکس فِنِئون، اثر پل سینیاک
جنبشی در نقاشی فرانسوی که در دهۀ ۱۸۸۰ از دل امپرسیونیسم شکل گرفت، و تا سال های نخست قرن ۲۰ شکوفا بود. نام آن در ۱۸۸۶ در نقدی بر هشتمین و واپسین نمایشگاه امپرسیونیستی ساخته شد که در همان سال در پاریس برگزار گردید. یکی از نقاشان شرکت کننده در نمایشگاه، ژرژ سورا، بانی اصلی، و سخنگوی برجستۀ نئوامپرسیونیسم شد. سورا به جلوۀ نور و رنگ در آثار امپرسیونیستی علاقه مند بود، ولی می خواست روشمندتر و علمی تر آن را به کار گیرد، نه بدان گونه که امپرسیونیست ها به طور خودانگیخته و غریزی با آن کار می کردند. سورا به جای آن که رنگ ها را روی تخته شستی مخلوط کند، لکه ها یا نقطه های ریزی از رنگ های خالص را با دقت، به گونه ای بر روی بوم در کنار هم می گذاشت که از فاصله ای مناسب گویی در هم می آمیختند. گمان می رفت جلوه ای که بدین سان حاصل می شود، زنده تر از حالتی خواهد بود که می توانست از مخلوط کردنِ رنگ ها حاصل شود. نقاشی های سورا، جلوه های رنگی درخشانی دارند، اما هیچ یک از پیروان بلافصلش به خوبیِ او از عهدۀ کار برنیامدند؛ و آثارشان ساختگی ترند. برجسته ترین شاگرد سورا، پل سینیاک بود، که در اوایل کارش، هانری ماتیس را تحت تأثیر قرار داد و از این رهگذر در شکل گیری فوویسم مؤثر واقع شد. شیوۀ استفاده از نقطه های کوچک رنگ را پوانتیلیسم می نامند. سورا خود اصطلاح «دیویزیونیسم» را ترجیح می داد. امروزه این اصطلاح را گاه در مورد نظریۀ موجد نقاشی های سورا به کار می برند، و پوانتیلیسم را به تکنیک خاص رنگ گذاری اطلاق می کنند؛ در عین حال دو اصطلاح به جای یکدیگر هم به کار می روند.


کلمات دیگر: