گستاخ و بی ادب
سخن خوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سخن خوار. [ س ُ خ َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) گستاخ و بی ادب :
خوار است خور شهریت از تن سوی مهمان
شهریت علفخوار است مهمانْت سخن خوار.
همواره مده بهر سخن خواری.
ناصرخسرو ( دیوان چ کتابخانه تهران ص 470 ).
رجوع به سخن خواره شود.
خوار است خور شهریت از تن سوی مهمان
شهریت علفخوار است مهمانْت سخن خوار.
ناصرخسرو.
این خوب سخن بخیره از حجت همواره مده بهر سخن خواری.
ناصرخسرو ( دیوان چ کتابخانه تهران ص 470 ).
رجوع به سخن خواره شود.
کلمات دیگر: