حسد ورزیدن حسد بردن
حسد کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسد کردن. [ ح َ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حسد ورزیدن. حسد بردن :
چون کنی با بی حسد مکر و حسد
زآن حسد دل را سیاهی ها رسد.
چون کنی با بی حسد مکر و حسد
زآن حسد دل را سیاهی ها رسد.
مولوی.
کلمات دیگر: