کلمه جو
صفحه اصلی

درختنگان

لغت نامه دهخدا

درختنگان. [ دِ رَ ت َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان کرمان ، واقع در شمال شهر کرمان ؛ محدود است از شمال به دهستان حرجند، از خاور به دهستان چهارفرسخ ، از جنوب به دهستان حومه ، از باختر به دهستان زنگی آباد. منطقه ای است کوهستانی و تمام قرای آن در دره ها و کنار رودخانه احداث شده ، هوای آن سردسیر است. ازارتفاعات درختنگان دو رودخانه سرچشمه میگیرد: یکی بطرف شمال خاوری و دهات چهارفرسخ شهداد را مشروب مینماید و دیگری بطرف جنوب ، و در قدیم سدی به نام سد هلاکو داشته که بمرور زمان خراب شده و چندین آسیاب در طول آن بوده است. فعلاً قریه سعیدی را که در سه هزارگزی شمال شهر کرمان واقع است ، مشروب مینماید. محصولات دهستان عبارتست از حبوب و سیب زمینی. این دهستان از 81آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده ، جمعیت آن 7046 تن است. مرکز دهستان ده لاله و قرای مهم آن : ده بالا، انارستان و شش دانگی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).


کلمات دیگر: