کلمه جو
صفحه اصلی

رصاص اسود

عربی به فارسی

سرب سياه , مغز مداد , گرافيت


فرهنگ فارسی

اسرب سرب به فارسی سرب نامند و در تکوین از رصاص ابیض زبون تر و از سوخته او آبار و سرنج حاصل میشود

لغت نامه دهخدا

رصاص اسود. [ رَ ص ِ اَس ْوَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسرب. سُرْب. سُرُب. آنُک . ( یادداشت مؤلف ). به فارسی سرب نامند و در تکوین از رصاص ابیض زبون تر و از سوخته او آبار و سرنج حاصل میشود. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به سرب و مترادفات دیگر کلمه شود.


کلمات دیگر: