کلمه جو
صفحه اصلی

رشیداباد

فرهنگ فارسی

( رشید آباد ) ده از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان .

لغت نامه دهخدا

( رشیدآباد ) رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ )دهی از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه شهرستان نیشابور. سکنه 364 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. صنایع دستی کرباس بافی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از بخش شهداد شهرستان کرمان. سکنه 100 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا حبوب و خرما و حنا. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دره شهر شهرستان ایلام. سکنه 402 تن. آب آن از نهر در شهر. محصول آنجا غلات و برنج و لبنیات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قراتوره بخش دیواندره شهرستان سنندج. سکنه 120 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و لبنیات و حبوب. راه آن اتومبیل رو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوب و توتون. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهیست از دهستان خار بخش ری شهرستان تهران. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و چغندرقند. راه آن از طریق غار، می توان ماشین برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات. آب آن ازقنات. محصول آنجا چغندرقند و پنبه و انگور. نزدیک راه شوسه واقع است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

رشیدآباد. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا. سکنه 167 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و حبوب و صیفی و پنبه. صنایع دستی قالی بافی. راه آن فرعی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

رشیدآباد. رشید آباد ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
رشیدآباد (اردستان)
رشیدآباد (الیگودرز)
رشیدآباد (بردسیر)
رشیدآباد (تهران)
رشیدآباد (خرامه)
رشیدآباد (خمین)
رشیدآباد (داراب)
رشیدآباد (دیواندره)
رشیدآباد (شهداد)
رشیدآباد (صحنه)
رشیدآباد (فیروزه)
رشیدآباد (میانه)
رشیدآباد (کوهبنان)


کلمات دیگر: