کلمه جو
صفحه اصلی

حساسی

فرهنگ فارسی

حساسی بودن : حساسی سامعه .

لغت نامه دهخدا

حساسی. [ ح َس ْ سا ] ( حامص ) حساسیت. حساس بودن. حساس شدن. حساسی سامعه. حساسی ذائقه و مانند آن. حساس بودن عضو مخصوص آن حس.


کلمات دیگر: