بشک شدن . به تردید . و دودلی افتادن . شک کردن .
بشک افتادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بشک افتادن. [ ب ِ ش َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) بشک شدن. به تردید و دودلی افتادن. شک کردن. رجوع به شک و بشک شدن شود.
پیشنهاد کاربران
در شبهت افتادن ؛ در شبهه واقع شدن. در شک قرار گرفتن :
از این روی در شبهت افتاده اند
که صاحب دو قرنش لقب داده اند.
نظامی.
از این روی در شبهت افتاده اند
که صاحب دو قرنش لقب داده اند.
نظامی.
کلمات دیگر: