کلمه جو
صفحه اصلی

اروی

فرهنگ فارسی

نامی از نامهای زنان عرب از جمله مادر عثمان

لغت نامه دهخدا

اروی. [ اَ وا] ( ع اِ ) ج ِ اُرْویّة، به معنی بز کوهی ماده و آن جمع کثرت است بر غیرقیاس. ( منتهی الارب ). یاقوت گوید: اروی ، و هو فی الاصل جمع ارویة و هو الانثی من الوعل و هو افعولة الا انهم قلبوا الواو الثانیة یاءً و أدغموها فی التی بعدها و کسروا الاولی لتسلم الیاء و تقول ثلاث اراوی فاذا کسرت فهی الاروی علی افعل بغیر قیاس و به سمیت المراءة. ( معجم البلدان در کلمه اروی ).

اروی. [ اَ وا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از رَی و رِوی ̍. سیراب تر.
- امثال :
اروی من الحوت .
اروی من النعامة ؛ لانها ترید الماء فان رائته شربته عبثاً.
اروی من النمل ؛ لانها تکون فی الفلوات.
اروی من بکر هبنقة؛ هو یزیدبن ثروان و هو الذی یحمق و کان بکره یصدر عن الماء مع الصادر و قد روی ثم یَرد مع الوارد قبل ان یصل الی الکلأ.
اروی من حیة ؛ لانها تکون فی القفار فلاتشرب الماء و لاتریده.
اروی من ضب ؛ چه او آب نخورد و استنشاق باد سرد او را بس باشد.
اروی من معجل اَسعد ؛ وی مردی احمق بود و در غدیری افتاد، پس پسر عموی خود اسعد را ندا کرد و گفت ویلک ناولنی شیئاً اشرب الماء و همچنین فریاد میکرد تا غرق شد و اصمعی در کتاب امثال خویش گوید اروی من معجل اسعد مشدداً و المعجل الذی یجلب الابل جلبة ثم یحدرها الی اهل الماء قبل ان ترد الابل. اصمعی لفظ مزبور را شرح کرده ولی قصه مثل را نیاورده است و اسعد بدین تأویل قبیله ای است. ( مجمع الامثال میدانی ).
الجرع ُ اَروی و الرشف اَنقع.
|| نعت تفضیلی از روایت. بسیارروایت تر. روایت کننده تر. راوی تر: و یقول ابوسعیداروی من ابی علی و اکثر تحققاً بالروایة و اثری منه فیها. ( معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 3 ص 19 س 8 ). ابوسعید اجمع لشمل العلم و انظم لمذاهب العرب و ادخل فی کل باب و اخرج عن کل طریق و الزم للجادّة الوسطی فی الدین و الخلق و اروی للحدیث و اقضی فی الاحکام. ( معجم الادباء یاقوت ، در ترجمه حسن بن عبداﷲ ابوسعید السیرافی چ مارگلیوث قسم اول از جزء 3 ص 99 س 17 ).

اروی. [ اَ وا ] ( اِخ ) نامی از نامهای زنان عرب ، از جمله نام مادر عثمان. ( از منتهی الارب ).

اروی. [ اَ وا ] ( اِخ ) نام دهی است بمرو. ( منتهی الارب ). یکی از قرای مرو بدوفرسنگی آن و ابوالعباس احمدبن محمدبن عمیرةبن عمروبن یحیی بن سلیم الارواوی بدان منسوبست. ( معجم البلدان ). || آبی قرب عقیق نزدیک هاجر و آنرا مثلثة اروی نامند و آب مزبور از آن فزاره است و شاعر گوید:

اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) بنت انیس ، صحابیه . وی بنفرین سعیدبن زید که یکی از عشره ٔ مبشره است ، نابینا شد و عاقبت بچاه افتاد و وفات یافت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اروی . [ ] (اِخ ) ابن الندیم در فصل اسماء الکتب المؤلفة فی المواعظ و الاَّداب و الحکم للفرس و الروم آرد: کتاب اروی و ذکر دیرها و ما تکلمت به من الحکمة. (الفهرست ابن الندیم چ مصر ص 439).


اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) بنت عبدالمطلب خاله ٔ رسول اﷲ (ص ). صحابیه و شاعره بود. این دو بیت از مرثیه ای است که در رثاء پدر خویش عبدالمطلب سروده :
بکت عینی و حق ّ لها البکاء
علی سمح سجیته الحیاء
علی سهل الخلیفة ابطحی ّ
کریم الخیم نیته العلاء.

(قاموس الاعلام ترکی ).


وفات او در سنه ٔ 15 هَ . ق . بود. (اعلام زرکلی ). و رجوع بعقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 1 ص 341 و ج 5 ص 7 شود.

اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) بنت منصور الحمیریة. منصور خلیفه ٔ عباسی او را تزویج کرد و محمد (مهدی ) و جعفر فرزندان منصور از این زن باشند. (عقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 393).


اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) بنت الحارث ، دختر حارث بن عبدالمطلب و دخترعموی رسول صلوات اﷲ علیه ، صحابیه بود. و او پس از رحلت علی بن ابی طالب (ع ) حیات داشت ، و او معامله و رفتار معاویه و مروان بن حکم و عمروبن عاص را نسبت به اهل بیت طهارت بشدت انتقاد و تقبیح و ملامت میکرد. (قاموس الاعلام ترکی ). وفات او در حدود سال 50 هَ . ق . بود. (الاعلام زرکلی ).


اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) نام دهی است بمرو. (منتهی الارب ). یکی از قرای مرو بدوفرسنگی آن و ابوالعباس احمدبن محمدبن عمیرةبن عمروبن یحیی بن سلیم الارواوی بدان منسوبست . (معجم البلدان ). || آبی قرب عقیق نزدیک هاجر و آنرا مثلثة اروی نامند و آب مزبور از آن فزاره است و شاعر گوید:
و ان ّ بأروی معدناً لو حضرته
لاصبحت غنیاناً کثیرالدراهم .

(معجم البلدان ).


و آن براه مکه است . (منتهی الارب ).

اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) نامی از نامهای زنان عرب ، از جمله نام مادر عثمان . (از منتهی الارب ).


اروی . [ اَ وا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رَی ّ و رِوی ̍. سیراب تر.
- امثال :
اروی من الحوت .
اروی من النعامة ؛ لانها ترید الماء فان رائته شربته عبثاً.
اروی من النمل ؛ لانها تکون فی الفلوات .
اروی من بکر هبنقة؛ هو یزیدبن ثروان و هو الذی یحمق و کان بکره یصدر عن الماء مع الصادر و قد روی ثم یَرد مع الوارد قبل ان یصل الی الکلأ.
اروی من حیة ؛ لانها تکون فی القفار فلاتشرب الماء و لاتریده .
اروی من ضب ّ ؛ چه او آب نخورد و استنشاق باد سرد او را بس باشد.
اروی من معجل اَسعد ؛ وی مردی احمق بود و در غدیری افتاد، پس پسر عموی خود اسعد را ندا کرد و گفت ویلک ناولنی شیئاً اشرب الماء و همچنین فریاد میکرد تا غرق شد و اصمعی در کتاب امثال خویش گوید اروی من معجل اسعد مشدداً و المعجل الذی یجلب الابل جلبة ثم یحدرها الی اهل الماء قبل ان ترد الابل . اصمعی لفظ مزبور را شرح کرده ولی قصه ٔ مثل را نیاورده است و اسعد بدین تأویل قبیله ای است . (مجمع الامثال میدانی ).
الجرع ُ اَروی و الرشف اَنقع .
|| نعت تفضیلی از روایت . بسیارروایت تر. روایت کننده تر. راوی تر: و یقول ابوسعیداروی من ابی علی و اکثر تحققاً بالروایة و اثری منه فیها. (معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 3 ص 19 س 8). ابوسعید اجمع لشمل العلم و انظم لمذاهب العرب و ادخل فی کل باب و اخرج عن کل طریق و الزم للجادّة الوسطی فی الدین و الخلق و اروی للحدیث و اقضی فی الاحکام . (معجم الادباء یاقوت ، در ترجمه ٔ حسن بن عبداﷲ ابوسعید السیرافی چ مارگلیوث قسم اول از جزء 3 ص 99 س 17).


اروی . [ اَ وا ](اِخ ) بنت کربز والده ٔ خلیفه ٔ سوم و ولیدبن عقبه ٔ صحابی و دختر ام ّحکیم بیضا بنت عبدالمطلب یعنی دختر خاله ٔ رسول اﷲ (ص ). صحابیه است . (قاموس الاعلام ترکی ). وعثمان را بدین مناسبت ابن اروی گویند. رجوع بعقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 238 و ج 5 ص 41 شود.


اروی . [ اَ وا] (ع اِ) ج ِ اُرْویّة، به معنی بز کوهی ماده و آن جمع کثرت است بر غیرقیاس . (منتهی الارب ). یاقوت گوید: اروی ، و هو فی الاصل جمع ارویة و هو الانثی من الوعل و هو افعولة الا انهم قلبوا الواو الثانیة یاءً و أدغموها فی التی بعدها و کسروا الاولی لتسلم الیاء و تقول ثلاث اراوی فاذا کسرت فهی الاروی علی افعل بغیر قیاس و به سمیت المراءة. (معجم البلدان در کلمه ٔ اروی ).


اروی . [ اِرْ ] (اِخ ) کرسی اُب از ناحیه ٔ تری قرب آرمانس ، دارای 1169 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد.


دانشنامه عمومی

اروی (خواننده). اروی (تلفظ می شود:اروا) ۲۱ ژوئیهٔ ۱۹۸۲ خواننده یمنی متولد در کویت است.
او در سال ۱۹۸۶ میلادی جهت تحصیل در رشته مهندسی معماری به قاهره نقل مکان کرد. او از سن ۱۲ سالگی به خوانندگی روی آورد و تا کنون ۴ آلبوم منتشر کرده است.
از آنجا که او در واقع از اهالی استان حضرموت در جنوب یمن به شمار می رود، همیشه تلاش کرده است که در جهت معرفی موسیقی حضرموتی تلاش کند. اولین ترانه اروی، آهنگ حضرموتی «کما الریشه» (به فارسی: مانند پر) بود که قبل از او توسط ابوبکر سالم اجرا شده بود.

آر وی (فیلم). آر وی (به انگلیسی: RV) فیلمی محصول سال ۲۰۰۶ به کارگردانی بری ساننفلد است . در این فیلم رابین ویلیامز، چریل هاینس، جوانا لِوِسکه، جاش هاچرسون، جف دانیلز، کریستن چنووس ، هانتر پریش، ویل آرنت، برندن فلچر ، برایان مارکینسون و تای اولسون بازی کردند.

پیشنهاد کاربران

اهویی باچشمان زیبا

اروی نوعی آهو با چشمان زیباست
Ervi

زن زیبا روی


کلمات دیگر: