منسوب به بسل که طایف. از قریش بیرون مکه بودند .
بسلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بسلی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسل که طایفه ای از قریش بیرون مکه بودند. (اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بسل شود.
بسلی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسل . عصفر و حنا. رجوع به الجماهر چ 1355 هَ . ق . حیدرآباد دکن ص 176 شود.
بسلی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بسل. عصفر و حنا. رجوع به الجماهر چ 1355 هَ. ق. حیدرآباد دکن ص 176 شود.
بسلی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بسل که طایفه ای از قریش بیرون مکه بودند. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بسل شود.
بسلی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بسل که طایفه ای از قریش بیرون مکه بودند. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بسل شود.
کلمات دیگر: