کلمه جو
صفحه اصلی

بش انداختن

فرهنگ فارسی

( مصدر )کودکان برای قرعه کشیدن طریق خاصی دارند که آنرا بش انداختن گویند باین طریق که حلقه وار میایستند و دست راست را پشت سر میبرند و یکنفر ( یا علی ) میگویند و بمجرد ادای این کلمه هم. دستها از پشت سر بجلو میاید در حالیکه هر یک از آنها یک یا دو یا سه یا چهار انگشت از انگشتان یک دست خود را باز گذارده و بقیه را بسته است . آنگاه همانکه یا علی گفته انگشتهای باز را میشمارد و مثلا بیست و یک انگشت شده از خود یا از دیگری که قبلا قرار گذارده اند شمارش میکند . عدد آخر بهر کس افتاده ( باز طبق قرار قبلی ) او را بمیان کشیده بازی خود را ( مثلا بازی باقلا بچند من ) آغاز میکنند پشک انداختن .

لغت نامه دهخدا

بش انداختن. [ ب ِ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه پشک انداختن. رجوع به پشک انداختن شود.


کلمات دیگر: