کلمه جو
صفحه اصلی

صناج

فرهنگ فارسی

( صفت ) صنج زن دف زن چنگ زن .

فرهنگ معین

(صَ نّ ) [ ع . ] (ص . ) صنج زن ، دف زن ، چنگ زن .

لغت نامه دهخدا

صناج. [ ص َن ْ نا ] ( ع ص ) صنج زن. ( مهذب الاسماء ). دف زن. چنگ زن. چنگی. چنگ نوازنده :
می خوشخواره خوشبوی همی خور در باغ
قمری و بلبل عوادخوش و صناج است.
مسعودسعد.

فرهنگ عمید

(موسیقی ) [قدیمی]
۱. صنج زن.
۲. سازندۀ چنگ.
۳. نوازندۀ چنگ.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گاوران


کلمات دیگر: