( اسم ) ۱ - نحر کننده شتر . ۲ - کسی که با شمشیر دست و پای شتر را بزند . ۳ - زنی که آبستن نشود .
ریگزاریست در منازل جریر الشاعر و بعضی گویند عاقر ریک های بزرگ را گویند .
ریگزاریست در منازل جریر الشاعر و بعضی گویند عاقر ریک های بزرگ را گویند .
عاقر. [ ق ِ ] (اِخ ) ریگزاری است در منازل جریرالشاعر، و بعضی گویند عاقر ریگ های بزرگ را گویند. (معجم البلدان ).
عاقر. [ ق ِ ] (ع ص ) نحرکننده ٔ شتر و کسی که دست و پای شتر با شمشیر زند. (ناظم الاطباء). || زن که آبستن نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). زن که نمیزاید : و کانت امرأتی عاقراً. (قرآن 5/19). ج ، عُقّر و عَواقر. || مرد که او را فرزند نشود. || قاتل : و صمم اًذا أیقنت َ أنک عاقره ؛ أی قاتله . (اقرب الموارد). || ریگ که هیچ نرویاند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ریگ توده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || زن بی نظیر و عدیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).