کلمه جو
صفحه اصلی

صلح طلبی

فرهنگ فارسی

آشتی خواهی صلح طلبی .

لغت نامه دهخدا

صلح طلبی. [ ص ُ طَ ل َ ] ( حامص مرکب ) آشتی خواهی. صلح جوئی. رجوع به صلح جو، صلح طلب و صلح شود.

دانشنامه آزاد فارسی

صلح طلبی (pacifism)
این باور که خشونت در هر شرایطی، ولو به قصد دفاع از خود، ناموجه است و برای رفع مناقشات حکمیت بر جنگ ارجحیت دارد. در مشرق زمین صلح طلبیریشه در آیین بودا دارد و مهاتما گاندیدر مبارزه برای استقلال هند به اقدام غیرخشونت آمیز توسل جست. احساسات صلح طلبانه در اروپا پیش از جنگ جهانی اول و حین آن باعث شد بسیاری، موسوم به معترضان وجدانی، حاضر به شرکت در جنگ نشوند که این عده زندانی و در برخی موارد اعدام شدند. کشت وکشتارهای ناشی از جنگ موجب گسترش صلح طلبی در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ و ایجاد سازمان هایی چون اتحاد برای التزام به صلحدر انگلستان شد. در جنگ جهانی دوم معترضان وجدانی را که حاضر به حمل اسلحه نبودند اغلب در واحدهای غیررزمی مثل سپاه پیشگام انگلستانیا واحدهای پزشکی به خدمت می گرفتند. صلح طلبان بخشی از جنبش صلح شمرده می شوند. فهرست برندگان جایزۀ نوبل در حوزۀ صلح طلبی در جدول آمده است.

جدول کلمات

مسالمت

پیشنهاد کاربران

صلح طلبی ( PACIFISM ) :[اصطلاح جامعه شناسی] اعتقاد به اینکه جنگ از نظر اخلاقی نادرست است.
منبع https://rasekhoon. net



کلمات دیگر: