کلمه جو
صفحه اصلی

شاوران

فرهنگ اسم ها

اسم: شاوران (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: šāvarān) (فارسی: شاوَران) (انگلیسی: shavaran)
معنی: بزرگ و بلند مرتبه، ( شاور = شاپور، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شاپور، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر زنگه پهلوان ایرانی در دوره کیکاووس پادشاه کیانی

فرهنگ فارسی

قصبه ای در ولایت شروان .
شابوران شابورن

لغت نامه دهخدا

شاوران. [ وَ ] ( اِخ ) نام شهری و ولایتی است از شروان. ( برهان قاطع ). نام شهری بوده است نزدیک به گنجه و در هند او را شابران نیزگفته اند. گویند چاه بیژن در آن حدود بوده. ( آنندراج از انجمن آرا ). شابران. ( شرفنامه منیری ). شاوران وشابران شهری است نزدیک گنجه و دربند. ( فرهنگ رشیدی ): شاوران ، قصبه شیروان است ، جایی است بدریا نزدیک وبا نعمت بسیار و سنگ محک بهمه جهان از آنجا برند. ( حدود العالم چ ستوده ص 164 ). رجوع به شابران شود.

شاوران. [ وَ ] ( اِخ ) نام پدر زنگه است از پهلوانان داستانی ایران باستان ( هر چند که ممکن است «ان » کلمه علامت نسبت بنوت باشد ). رجوع به زنگه شاروان شود.

شاوران. [ وَ ] ( اِ ) شابوران. شابورن. شابورگان. شاپورگان. شابورق. شابورقان. شاپوراک. شابرقان. آهن سخت. فولاد نر. فولاد ذکر. حدیدالصلب ، چه فولاد دو نوع است کانی ، که آن را شاوران گویند و عملی که از نرم آهن با بعضی ادویه حریفه ( ؟ ) سازند. ( از یادداشت مؤلف بنقل از الجماهر فی معرفة الجواهر تألیف بیرونی ).

شاوران . [ وَ ] (اِ) شابوران . شابورن . شابورگان . شاپورگان . شابورق . شابورقان . شاپوراک . شابرقان . آهن سخت . فولاد نر. فولاد ذکر. حدیدالصلب ، چه فولاد دو نوع است کانی ، که آن را شاوران گویند و عملی که از نرم آهن با بعضی ادویه ٔ حریفه (؟) سازند. (از یادداشت مؤلف بنقل از الجماهر فی معرفة الجواهر تألیف بیرونی ).


شاوران . [ وَ ] (اِخ ) نام شهری و ولایتی است از شروان . (برهان قاطع). نام شهری بوده است نزدیک به گنجه و در هند او را شابران نیزگفته اند. گویند چاه بیژن در آن حدود بوده . (آنندراج از انجمن آرا). شابران . (شرفنامه ٔ منیری ). شاوران وشابران شهری است نزدیک گنجه و دربند. (فرهنگ رشیدی ): شاوران ، قصبه ٔ شیروان است ، جایی است بدریا نزدیک وبا نعمت بسیار و سنگ محک بهمه ٔ جهان از آنجا برند. (حدود العالم چ ستوده ص 164). رجوع به شابران شود.


شاوران . [ وَ ] (اِخ ) نام پدر زنگه است از پهلوانان داستانی ایران باستان (هر چند که ممکن است «ان » کلمه علامت نسبت بنوت باشد). رجوع به زنگه ٔ شاروان شود.


دانشنامه عمومی

شاوران که در منابع هندی شابران آمده است، نام شهری باستانی در نزدیکی گنجه و دربند در شرق جمهوری آذربایجان امروزی بوده است که در دورهٔ ساسانیان بنا گذارده شده و تا دوران قاجار نیز دارای رونق بوده است. در حدودالعالم، شاوران به شهری نزدیک به دریا و با نعمت بسیار و سنگ محک معروف اشاره دارد. از سویی در فرهنگ آنندراج، اشاره شده است که چاه بیژن در آن شهر بوده است.
نام شاوران، در برخی منابع برگرفته از شاپوران، به سبب پایه گذاری این دیار در دوره شاپور نخست دانسته شده است. برخی منابع آن را مشتق از واژه های سواران، شیروان و شابر (نام قبیله ای در داغستان) خوانده اند. شاوران در کتاب شاهنامه نام یکی از پهلوانان ایرانی و پدر زنگه است.

دانشنامه آزاد فارسی

شاوُران
در شاهنامۀ فردوسی، نام پدر زَنگه، یکی از دلاوران ایرانی در دورۀ کیکاوس .


کلمات دیگر: