کلمه جو
صفحه اصلی

ازال


برابر پارسی : ( آزال ) دیرینگی ها

فرهنگ اسم ها

اسم: ازال (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: ezal) (فارسی: اِزال) (انگلیسی: ezal)
معنی: گاو آهن

فرهنگ فارسی

( آزال ) ( اسم ) جمع : ازل ازلها دیرینگیها.
جمع ازل
جمع ازل
نام مدینه صنعائ

فرهنگ معین

( آزال ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ ازل .

لغت نامه دهخدا

( آزال ) آزال. ( ع اِ ) ج ِ اَزَل.
- ازل الاَّزال .
ازال. [ اِ ] ( ع مص ) دور کردن. اِزاله.

ازال. [ اَ / اِ ] ( اِخ ) نام مدینه صنعا. ( معجم البلدان ). || پدر صنعأبن ازال بن یقطن بن عابربن شالخ بن ارفحشد و او نخستین کسی بود که مدینه مزبوره را بنا کرد و سپس به نام پسر وی شهرت یافت زیرا صنعاء پس از پدر بر آنجا حکومت کرد و نام او غلبه یافت. واﷲ اعلم. ( معجم البلدان ). و خوندمیر گوید: بانی صنعا، صنعأبن ازال بن عبیربن عابر است و هو هود النبی علیه السلام. ( حبیب السیر اختتام کتاب ص 395 ).

ازال . [ اَ / اِ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ صنعا. (معجم البلدان ). || پدر صنعأبن ازال بن یقطن بن عابربن شالخ بن ارفحشد و او نخستین کسی بود که مدینه ٔ مزبوره را بنا کرد و سپس به نام پسر وی شهرت یافت زیرا صنعاء پس از پدر بر آنجا حکومت کرد و نام او غلبه یافت . واﷲ اعلم . (معجم البلدان ). و خوندمیر گوید: بانی صنعا، صنعأبن ازال بن عبیربن عابر است و هو هود النبی علیه السلام . (حبیب السیر اختتام کتاب ص 395).


ازال . [ اِ ] (ع مص ) دور کردن . اِزاله .


فرهنگ عمید

( آزال ) = ازل۱

دانشنامه عمومی

ازال (یمن). أزال دهستانی از توابع استان عَمران در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع می باشد. دهستانی در ناحیهٔ (الرُظمَة) در قصبهٔ یریم واقع شده است. مؤرخ الحُجری می گوید:
أزال (الأجلب) محل سکونت بنو الفرح.
أزال الأکبر در عزلهٔ (بنی مخلاف) عمار الشعر.
همچنین آثار قلعهٔ بزرگی در ضلع شمالی روستا وجود دارد که به (قلعهٔ أزال) مشهور است. آثار وبقایا سنگ نبشته ای دوران ملوک حمیر در روستا یده می شود.
در حدود ۴۸۹۴ نفر جمعیت دارد.
أزال نام قدین شهر صنعاء بوده است در دوران قدیم، نسبتاً به أزال بن یقطن بن عامر بن شالخ بن ارفخشد.

گویش مازنی

/ezaal/ خیش – گاوآهن

خیش – گاوآهن



کلمات دیگر: