ورشان. [ وَ رَ ] ( ع اِ ) پرنده ای است که آن را به فارسی مرغ الهی گویند و آن کبوتر صحرایی است. ( برهان ) ( آنندراج ). قمری. ( منتهی الارب ). ساق حرّ. ( قاموس ). کبوتر دشتی. ( زمخشری ) ( اقرب الموارد ). گوشت آن خفیف تر از گوشت کبوتر است. ( منتهی الارب ). کبوتر کوهی. ج ، وراشین. ( مهذب الاسماء ). مؤنث آن ورشانة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
هر روز کلنگ را نفیر دگر است
مسکین ورشان با بم و زیر دگر است.
منوچهری.
|| حملاق العین الاعلی. || ( ص ) کبیر و بزرگ. ( اقرب الموارد ).
ورشان. [ وِ ] ( ع اِ ) ج ِ وَرَشان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ورشان شود.