معنی: گل ها، جمع گل، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، ان/ an ـ/ ( پسوند نسبت یا نشانه ی جمع در فارسی ) )، منسوب به گل، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
گلان
فرهنگ اسم ها
معنی: گل ها، جمع گل، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، ان/ an ـ/ ( پسوند نسبت یا نشانه ی جمع در فارسی ) )، منسوب به گل، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
(تلفظ: golān) (گل + ان/ an ـ/ (پسوند نسبت یا نشانهی جمع در فارسی)) ، منسوب به گل ، گلها ؛ (به مجاز) زیبا رو و لطیف .
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل
لغت نامه دهخدا
رخ احباب تو طری چون گل
خوش و شیرین تر از گلان و گلاج .
سوزنی (از آنندراج ).
|| ج ِ گل ، برخلاف قیاس . (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) :
بنالد همی بلبل از شاخ سرو
چو درّاج زیر گلان با تذرو.
فردوسی (از انجمن آرای ناصری ).
|| تکان و افشان هم آمده است که از تکانیدن و افشانیدن قالی و دامن باشد و امر به این معنی هم هست یعنی بتکان . (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) :
سحرگه باد برگ گل گلان است
ز درد آن فغان بلبلان است .
زراتشت بهرام (از آنندراج ).
گلان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 11هزارگزی باختر آمل . هوای آن معتدل و دارای 255 تن سکنه است . آب آن از آلشرود و چشمه تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان مختصر کتان بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گلان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش صالح آباد شهرستان ایلام ، واقع در 10هزارگزی جنوب خاوری صالح آباد، کنار راه شوسه ٔ ایلام به مهران . هوای آن گرم و دارای 208 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ لول کلم و محصول آن غلات ، مختصر برنج ، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . ساکنان از طایفه ٔ ملکشاهی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گلان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در 57هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 13گزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان . هوای آن سرد و دارای 120 سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرما است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گلان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 4هزارگزی جنوب گرمی و 4هزارگزی راه شوسه ٔ بیله سوار به گرمی . هوای آن گرم و دارای 339 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
رخ احباب تو طری چون گل
خوش و شیرین تر از گلان و گلاج.
بنالد همی بلبل از شاخ سرو
چو درّاج زیر گلان با تذرو.
سحرگه باد برگ گل گلان است
ز درد آن فغان بلبلان است.
گلان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بخش صالح آباد شهرستان ایلام ، واقع در 10هزارگزی جنوب خاوری صالح آباد، کنار راه شوسه ایلام به مهران. هوای آن گرم و دارای 208 تن سکنه است. آب آن از رودخانه لول کلم و محصول آن غلات ، مختصر برنج ، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان از طایفه ملکشاهی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 27هزارگزی شمال رزاب و 9هزارگزی جنوب سنندج به مریوان. هوای آن سردسیر و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. گلان را درخوجذام گویند، زیرا در این محل جذامی دیده شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه شهرستان سراوان واقع در 57هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 13گزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان. هوای آن سرد و دارای 120 سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرما است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
گلان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 11هزارگزی باختر آمل. هوای آن معتدل و دارای 255 تن سکنه است. آب آن از آلشرود و چشمه تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان مختصر کتان بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گلان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 27هزارگزی شمال رزاب و 9هزارگزی جنوب سنندج به مریوان . هوای آن سردسیر و دارای 100 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و توتون است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . گلان را درخوجذام گویند، زیرا در این محل جذامی دیده شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان هجداندشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۰۱۰ نفر (۱۹۴خانوار) بوده است. این روستا در قبل از جنگ تحمیلی بعلت وجود آب فروان و ایجاد بند انحرافی بر روی رودخانه شمالی ان دارای باغات متعدد و همچنین دارای انواع مزارع صیفی جات در تابستان و کاملا سرسبز بود. در سال های اخیر بعلت خشکسالیهای پی در پی و کمبود به روستایی خشک تبدیل شده است. هم اکنون از جاذبه های گردشگری طبیعی این روستا، دره زیبای ویژدرون در سمت شرقی روستاست که بعلت عبور رودخانه کنجانچم از داخل دره طبیعت بکر و بسیار زیبایی را به وجود آورده است.امامزاده شیخ الیاس و خدرزنده هم در این اطراف این روستا واقع اند.شغل بیشتر مردم اکنون کشاورزی و کار در شرکت های پیمانکاری به عنوان کارگری بوده . سابقا دامداری سنتی رونق خوبی در روستا داشت و خانوارهای زیادی از راه دامداری امرار معاش میکردند و گله ها و رمه های بزرگ وجود داشت.اکنون تنها تعداد بسباراندکی خانوار مَشغول دامداری هستند مهاجرت به شهر بعلت کمبود امکانات یکی از عواملی است که روستا را به سمت فراموشی می برد.
گویش مازنی
۱قیافه ۲ژست
پیشنهاد کاربران
اسم گلان ، گلانه ، گلان دخت مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .