کلمه جو
صفحه اصلی

چکاوک


مترادف چکاوک : جل، چکاو، چکانه، چکاوه، سرخاب، مرغابی، هوژه

فارسی به انگلیسی

skylark

lark


فارسی به عربی

قبرة

فرهنگ اسم ها

اسم: چکاوک (دختر) (فارسی) (پرنده) (تلفظ: čakāvak) (فارسی: چکاوک) (انگلیسی: chakavak)
معنی: پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد، نوعی مرغابی، ( در موسیقی ایرانی ) گوشهای در دستگاه همایون، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) از الحان قدیم ایرانی

مترادف و متضاد

warbler (اسم)
سراینده، چکاوک، مرغ خوش الحان

kinglet (اسم)
امیر، پادشاه کوچک وبی اهمیت، چکاوک

skylark (اسم)
چکاوک، غزلاغ

جل، چکاو، چکانه، چکاوه، سرخاب، مرغابی، هوژه


فرهنگ فارسی

پرندهای کوچک وخوش آوازشبیه گنجشک کمی بزرگتر
( اسم ) نوعی مرغابی که آنرا سرخاب گویند.
همان چکوم است و آن مرغکی است چون گنجشک که بتازی قبره گویند .

فرهنگ معین

(چَ وَ ) (اِ. ) پرنده ای است خوش آواز، کمی بزرگتر از گنجشک که بالای سرش تاج کوچکی از پر دارد.

لغت نامه دهخدا

چکاوک. [ چ َ وَ ] ( اِ ) همان چکوک است و آن مرغکی است چون گنجشک که به تازی قبره گویند.( از فرهنگ اسدی چ اقبال حاشیه ص 258 ). مرغکی باشد که آواز لطیف کند و گروهی چکاو و چکوک گویندش و به تازی قنبره باشد. ( از فرهنگ اسدی حاشیه ص 258 ). مرغی باشد به بزرگی گنجشک و عربان قبره و ابوالملیح خوانند. ( برهان ). نام جانوری است پرنده که از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آوازتر بود و آن را جل نیز گویند و به تازی قبره و ابوالملیح خوانند و در عراق آن را هوزه نامند. ( جهانگیری ). مرغی است از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آواز بود و به هندی چندول گویند و تاج بر سر دارد و در عراق هوزه و بتازی قبره و ابوالملیح گویند. ( رشیدی ). نام مرغی است از گنجشک بزرگتر و تاج برسر دارد و آن را به عربی ابوالملیح و قبره میگویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). پرنده ای از گنجشک کمی بزرگتر و خوش آواز که به تازی قبره و ابوالملیح گویند. ( ناظم الاطباء ). قنبره. کاکلی. ( در بعضی لهجه ها ) چاوک. خول. چنوک. قُبّر و قنبرة و قبرة. صِفِرد. عُلعُل. عَلعال. عُلَعِل. ( منتهی الارب ). مرادف چاوک و چکاو و چکاوه و چکک و چکوک :
هر چکاوک را رُسته زبر سر کلهی
زاغ در باغ گرفته به یکی کنج پناه.
منوچهری.
تا چکاوک بست موسیقار بر منقار خویش
ارغنون بسته ست بلبل بر درخت ارغوان.
امیر معزی ( از جهانگیری ).
بنگر به هوا بر به چکاوک که چه گوید
خیر و حسنت بادا خیرات و حسان را.
سنایی.
صفیر صلصل و لحن چکاوک و ساری
نفیر فاخته و نغمه هزار آوا.
خاقانی.
نوای چکاوک به از بانگ رود
برآورده با دشتبانان سرود.
نظامی.
به گوش اندرش از هوای تموز
نوای چکاوک نیامد هنوز.
نظامی.
و رجوع به چاوک و چکاو و چکاوه و چکوک و قبره و ابوالملیح شود. || نام نوایی است از موسیقی. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نام لحنی و آهنگی از دستگاههای موسیقی ایرانی. پرده ای از موسیقی. چغان و چغانه و چکاو :
زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی گهی قالوس.
منوچهری.
نوا گرنوای چکاوک بود
چو دشمن زند تیر ناوک بود.
نظامی.
از نوای چکاوک اندر کوه

چکاوک . [ چ َ وَ ] (اِ) همان چکوک است و آن مرغکی است چون گنجشک که به تازی قبره گویند.(از فرهنگ اسدی چ اقبال حاشیه ٔ ص 258). مرغکی باشد که آواز لطیف کند و گروهی چکاو و چکوک گویندش و به تازی قنبره باشد. (از فرهنگ اسدی حاشیه ٔ ص 258). مرغی باشد به بزرگی گنجشک و عربان قبره و ابوالملیح خوانند. (برهان ). نام جانوری است پرنده که از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آوازتر بود و آن را جل نیز گویند و به تازی قبره و ابوالملیح خوانند و در عراق آن را هوزه نامند. (جهانگیری ). مرغی است از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آواز بود و به هندی چندول گویند و تاج بر سر دارد و در عراق هوزه و بتازی قبره و ابوالملیح گویند. (رشیدی ). نام مرغی است از گنجشک بزرگتر و تاج برسر دارد و آن را به عربی ابوالملیح و قبره میگویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). پرنده ای از گنجشک کمی بزرگتر و خوش آواز که به تازی قبره و ابوالملیح گویند. (ناظم الاطباء). قنبره . کاکلی . (در بعضی لهجه ها) چاوک . خول . چنوک . قُبّر و قنبرة و قبرة. صِفِرد. عُلعُل . عَلعال . عُلَعِل . (منتهی الارب ). مرادف چاوک و چکاو و چکاوه و چکک و چکوک :
هر چکاوک را رُسته زبر سر کلهی
زاغ در باغ گرفته به یکی کنج پناه .

منوچهری .


تا چکاوک بست موسیقار بر منقار خویش
ارغنون بسته ست بلبل بر درخت ارغوان .

امیر معزی (از جهانگیری ).


بنگر به هوا بر به چکاوک که چه گوید
خیر و حسنت بادا خیرات و حسان را.

سنایی .


صفیر صلصل و لحن چکاوک و ساری
نفیر فاخته و نغمه ٔ هزار آوا.

خاقانی .


نوای چکاوک به از بانگ رود
برآورده با دشتبانان سرود.

نظامی .


به گوش اندرش از هوای تموز
نوای چکاوک نیامد هنوز.

نظامی .


و رجوع به چاوک و چکاو و چکاوه و چکوک و قبره و ابوالملیح شود. || نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نام لحنی و آهنگی از دستگاههای موسیقی ایرانی . پرده ای از موسیقی . چغان و چغانه و چکاو :
زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی گهی قالوس .

منوچهری .


نوا گرنوای چکاوک بود
چو دشمن زند تیر ناوک بود.

نظامی .


از نوای چکاوک اندر کوه
کبک در رقص کردن آمد باز.

سیف اسفرنگی (از انجمن آرا).


رجوع به چغان و چغانه وچکاو شود.
|| چغانه را نامند. (جهانگیری ) (رشیدی ). نام سازی که آن را چغان و چغانه نیز نامند: و رجوع به چغان وچغانه و چکاو شود. || بعضی گویند پرنده ای است که آن را سُرخاب میگویند. (برهان ). نوعی از مرغ آبی است که آن را سرخاب نام است و به زبان هندی ، نرآن را «چکوا» و ماده اش را «چکوی » گویند و عادت آن چنان است که نر و ماده به شب از هم جدا شوند و یک جا خواب نکنند. (جهانگیری ) (رشیدی ). نوعی از مرغابی که سرخاب نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاو شود.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر، چرز، مانوک، مانورک، جل، جلک، ژوله، هوژه، خجو، خاک خسپه: هر چکاوک را رسته ز بر سر کلهی / زاغ با راغ گرفته به یکی کنج پناه (منوچهری: ۱۸۹ ).
۲. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه همایون: زده به بزم تو رامشگران به دولت تو / گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس (منوچهری: ۲۱۲ ).

دانشنامه عمومی

چکاوَک پرنده ای خوش آواز با پر و بالِ رگه رگه و قهوه ای است که اغلب در حال پرواز آواز می خواند. در استان کرمان به آن قودی گفته می شود.
جل ها
چکاوک های تیره
دگرجل ها
درازمنقارها
مانورک
چکاوک های گنجشکی
خاک خسپه
چکاوک های هدهد
چکاوک منقارکلفت
چکاوک های تنومند
چکاوکچه ها
چکاوک های زنگی
چکاوک های صحرا
چکاوک دوپون
چکاوک های کاکلی
چکاوک دم کوتاه
چکاوک درختی
چکاوک های آسمانی
چکاوک های شاخدار
چکاوک ها روی زمین بیشتر راه می روند یا می دوند. معمولاً ناخن انگشتِ عقبیِ پای آنها دراز، راست و نوک تیز است. اغلب به طور دسته جمعی دیده می شوند. نر و مادهٔ آنها همشکل است. روی زمین آشیانه می سازند و از دانه ها، حشرات و نرم تنان تغذیه می کنند.
چکاوک انواع متعددی دارد که برخی از گونه های معروف آن به شرح زیر است:
خانوادهٔ چکاوک عمدتاً در نیمکرهٔ شرقی زندگی می کنند. شاید معروفترین چکاوک، چکاوکِ آسمانی است که در سراسر اروپا و نواحی معتدل آسیا از جمله ایران زندگی می کنند. بلندیَش به ۱۸ سانتیمتر می رسد. پوشش پشتیِ پرهایش قهوه ای تیره است.
چکاوک (مجموعه تلویزیونی). چکاوک (به ترکی استانبولی Çalıkuşu)، عنوان مجموعهٔ تلویزیونی درام ساخت کشور ترکیه در سال ۲۰۱۳ است. دوبلهٔ فارسی این سریال در ۹۰ قسمت از مجموعهٔ کانال های جم پخش شد.
چاقان ایرماک
دوآن امیت کاراجا
سریال در مورد یک دختر یتیم به نام ”فریده” است که پدر و مادرش را از دست داده و تنها مرد زندگی اش پسرخاله اش به نام ”کامران” است.

دانشنامه آزاد فارسی

چَکاوَک (lark)
چَکاوَک
هر یک از پرندگان آوازه خوانی که در برّ قدیم و امریکای شمالی یافت می شوند. چکاوک ها رنگ سبز مایل به قهوه ای، و معمولاً طولی حدود ۱۸ سانتی متر دارند. این پرندگان روی زمین و در فضای باز لانه می سازند. چکاوک آسمانی (Alauda arvensis) حین آن که به صورت تقریباً عمودی در هوا بلند می شود، آواز می خواند. رنگ این پرنده قهوه ای روشن و طول آن ۱۸ سانتی متر است. این جانور در خانوادۀ چکاوک، راستۀ گنجشک سانان قرار دارد. جمعیت چکاوک آسمانی از اواخر دهۀ ۱۹۶۰ تاکنون حدود ۵۸ درصد کاهش یافته است. چکاوک جنگلی(Lullula arborea)، چکاوک کاکلی (Galerida cristata) و چکاوک ساحلی (Eremophila alpestris) از همین خانواده اند. چکاوک استرالیایی از جنس Mirafra است. در ایران هفده گونه چکاوک شناسایی و رده بندی شده است. چکاوک آسمانی، چکاوک جنگلی یا چکاوک درختی، چکاوک ساحلی یا چکاوک شاخدار از آن جمله اند. این پرندگان آواز خوش دارند و از حشرات و مواد گیاهی تغذیه می کنند.

نقل قول ها

چکاوک پرنده ای خوش آواز با پر و بالِ رگه رگه و قهوه ای است که اغلب در حال پرواز آواز می خواند.
• نشانه شناسی: «چکاوک را به خاطر صعود سریعش در هوا، و یا برعکس به خاطر فرود ناگهانی اش، می توان نماد تحول و دگرگونی ناشی از ظهور یک مظهر دانست. عبور متناوبش از زمین به آسمان و از آسمان به زمین دو قطب هستی را به هم پیوند می دهد، چکاوک مانند یک واسط و شفیع است.» -> ژان شوالیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چکاوک پرنده ای است خوش آواز که کمی بزرگ تر از گنجشک است و تاج بر سر دارد. کشتن و نیز خوردن گوشت چکاوک مکروه است.
چکاوک (قُبرَّه؛ قُنْبَرَه) یا همان کاکلی پرنده ای است خوش آواز که کمی بزرگ تر از گنجشک است و تاج بر سر دارد و از آن به مناسبت در باب حج و اطعمه و اشربه نام برده اند.
احکام عنوان چکاوک
کشتن و نیز خوردن گوشت چکاوک مکروه است. در بعضی روایات- از آن جهت که این پرنده در تسبیح خود بر دشمنان اهل بیت علیهم السّلام لعن می فرستد- از ناسزا گویی و بازیچه قرار دادن آن برای کودکان نهی شده است. کشتن چکاوک در حال احرام موجب ثبوت کفّاره، و کفّارۀ آن بنابر مشهور یک مُدّ طعام است. مقابل مشهور قول به وجوب یک گوسفند است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: čakâvak
طاری: čakâvak
طامه ای: čakâvak
طرقی: čakâvak
کشه ای: čakâvak
نطنزی: čakâvak


جدول کلمات

جل, جلک, مانورک

پیشنهاد کاربران

چَکاوَک -
نام مرغکی ( مرغابی ) خوش آواز که آن را سُرخاب هم گویند، ژُوله!

ژوله


کلمات دیگر: