کلمه جو
صفحه اصلی

ساهره

فرهنگ اسم ها

اسم: ساهره (دختر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی) (تلفظ: sāhere) (فارسی: ساهره) (انگلیسی: sahere)
معنی: روی زمین، چشمه روان، زمین روز رستاخیز، ماه، زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد، غلاف ماه، مؤنث ساهر

(تلفظ: sāhere) (عربی) زمین یا روی زمین ، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد ؛ (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز ؛ چشمه روان ؛ ماه ، غلاف ماه .


فرهنگ فارسی

۱ - مونث ساهر . ۲ - ( اسم ) زمین روی زمین . ۳ - چشمه روان .
جایگاهی است در بیتالمقدس

فرهنگ معین

(هِ رَ ) [ ع . ساهرة ] (اِفا. ) ۱ - چشمة روان . ۲ - دشت خوفناک ، دوزخ .

لغت نامه دهخدا

ساهره. [ هَِ رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) زمین یا روی زمین. ( اقرب الموارد ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( منتهی الارب ) : امروز بر ساهره کره اغبر و در دایره این چنبر اخضر. ( چهار مقاله ). || زمینی که حق سبحانه درروز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد. || ( ص ، اِ ) چشمه روان. ( منتهی الارب ). چشمه روان که فتورنیابد، و در حدیث است : خیر المال عین ساهره ، لعین نائمه. ( اقرب الموارد ). || دشت بیمناک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فلاة. ( اقرب الموارد ). || زمینی که کسی بر وی نرفته. || ( اِ ) جهنم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ماه. ( اقرب الموارد ). || غلاف ماه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). یعنی غلافی که تصور میکردند که ماه در هنگام خسوف در آن داخل میشود. ( ناظم الاطباء ).

ساهره. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) زمین قیامت است بنقل بعضی مفسران در تفسیر آیه «فاذا هم بالساهِرة». ( قرآن 14/79 ) :
برگیر آب علم و بدان روی جان بشو
تا روی پر ز گرد نیاری بساهره.
ناصرخسرو.

ساهره. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) کوهی است بقدس. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

ساهره. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) زمین شام. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): فاذا هم بالساهره. ( قرآن 79 / 14 ). و مفسرین در این مورد اختلاف کرده اند. در مجمل التواریخ آمده : و برابر آن زمین ساهره که خدای تعالی میگوید: فاذا هم بالساهره. ( مجمل التواریخ ص 476 ). وهب گفت ساهره نام کوهی است بنزدیک بیت المقدس. ابن ابی عاتکه گفت ساهره نام زمینی است میان کوه حسان و میان کوه اریحا، سفین گفت زمین شام است. قتاده گفت نامی است از نامهای دوزخ. ( تفسیر ابوالفتوح چ قمشه ای ج 10 ص 219 ).

ساهره. [ هَِ رَ ]( اِخ ) جایگاهی است در بیت المقدس. ( معجم البلدان ).

ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زمین قیامت است بنقل بعضی مفسران در تفسیر آیه ٔ «فاذا هم بالساهِرة». (قرآن 14/79) :
برگیر آب علم و بدان روی جان بشو
تا روی پر ز گرد نیاری بساهره .

ناصرخسرو.



ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) کوهی است بقدس . (آنندراج ) (منتهی الارب ).


ساهره . [ هَِ رَ ](اِخ ) جایگاهی است در بیت المقدس . (معجم البلدان ).


ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زمین شام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): فاذا هم بالساهره . (قرآن 79 / 14). و مفسرین در این مورد اختلاف کرده اند. در مجمل التواریخ آمده : و برابر آن زمین ساهره که خدای تعالی میگوید: فاذا هم بالساهره . (مجمل التواریخ ص 476). وهب گفت ساهره نام کوهی است بنزدیک بیت المقدس . ابن ابی عاتکه گفت ساهره نام زمینی است میان کوه حسان و میان کوه اریحا، سفین گفت زمین شام است . قتاده گفت نامی است از نامهای دوزخ . (تفسیر ابوالفتوح چ قمشه ای ج 10 ص 219).


ساهره . [ هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) زمین یا روی زمین . (اقرب الموارد) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) : امروز بر ساهره ٔ کره ٔ اغبر و در دایره ٔ این چنبر اخضر. (چهار مقاله ). || زمینی که حق سبحانه درروز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد. || (ص ، اِ) چشمه ٔ روان . (منتهی الارب ). چشمه ٔ روان که فتورنیابد، و در حدیث است : خیر المال عین ساهره ، لعین نائمه . (اقرب الموارد). || دشت بیمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فلاة. (اقرب الموارد). || زمینی که کسی بر وی نرفته . || (اِ) جهنم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه . (اقرب الموارد). || غلاف ماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). یعنی غلافی که تصور میکردند که ماه در هنگام خسوف در آن داخل میشود. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. زمین و پهنۀ روز رستاخیز.
۲. (صفت ) [قدیمی] = ساهر
۲. [قدیمی، مجاز] زمین، روی زمین.

پیشنهاد کاربران

ساهره به معنی ماه یا چشمه روان و در کلام عربی به منی شب زندداری

ساهره: sahere عربی مؤنث ساهر، چشمه روان .

ساهره - نبأ 14 - زمین هموار

جذب کننده

جذاب و غیر قابل نفوذ، چشمان گیرا، تسخیر کننده قلب ها

ساهره نام دخترانه با ریشه عربی
مؤنث ساهر، چشمه روان

ساهره بمعنی بیداری یاسحرخیزی

ساهره : /sāhere/ ساهره ( عربی ) 1 - زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد؛ 2 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) ( در ادیان ) زمین روز رستاخیز؛ 3 - چشمه روان؛ 4 - ماه، غلاف ماه. اسم ساهره با همین معنی مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .

بیداری یاسحرخیزی

ساهرة: سهر ( بر وزن شرف ) : شب زنده دارى. ساهره: روى زمین و بیابان. عرب، بیابان را ساهره گویند که شخص در آن از ترس بیدار می‎‏ماند.

شب زنده دار


کلمات دیگر: