گل افشان
فارسی به انگلیسی
strewn with flowers, [n.] benign scarlet fever
فرهنگ اسم ها
معنی: گل ریزنده، افشاننده گل، گل پاشیدن، ( در قدیم ) افشاننده ی گل یا ریزنده ی گل، گل فشان
(تلفظ: gol afšān) (در قدیم) افشانندهی گل یا ریزندهی گل ، گل فشان .
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان ساری رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری
گل افشاننده، افشاننده گل، گل فشان هم گفته اند، به معنی گل پاشیدن وگل افشاندن هم گفته شده، ونیزبیماری سرخک یامخملک هم گویند
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گل افشان . [ گ ُ اَ ] (اِ مرکب ) در تداول مردم خراسان ، مخملک یا سرخک یا آبله مرغان را گویند.
چنان بد که در پارس یک روز تخت
نهادند زیر گل افشان درخت .
فردوسی .
پرستنده را گفت قیصر که تخت
بیارای زیر گل افشان درخت .
فردوسی .
بفرمان ببردند پیروزه تخت
نهادند زیر گل افشان درخت .
فردوسی .
سر حوض شاهی و سرو سهی
درخت گل افشان و بید و بهی .
فردوسی .
|| نوعی از آتشبازی است . (آنندراج ) :
سه گونه آتش در سه جای رخشان
به خانه در گل افشان بود از ایشان .
(ویس و رامین ).
در آن بزم آراسته چون بهشت
گل افشان تر از ماه اردیبهشت .
نظامی .
هر کجا ریگ بود رنگ گرفت
هر کجا گلخنی گل افشان شد.
؟ (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 100).
رجوع به گلفشان و گل افشان کردن و گل افشان گشتن و گل افشانی شود.
چنان بد که در پارس یک روز تخت
نهادند زیر گل افشان درخت.
بیارای زیر گل افشان درخت.
نهادند زیر گل افشان درخت.
درخت گل افشان و بید و بهی.
سه گونه آتش در سه جای رخشان
به خانه در گل افشان بود از ایشان.
گل افشان تر از ماه اردیبهشت.
هر کجا گلخنی گل افشان شد.
گل افشان. [ گ ُ اَ ] ( اِ مرکب ) در تداول مردم خراسان ، مخملک یا سرخک یا آبله مرغان را گویند.
گل افشان. [ گ ُ اَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 8هزارگزی شمال خاوری شاهی. منطقه ای است کوهستانی و جنگلی. هوای آن معتدل ومرطوب و دارای 700 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه درکا و محصول آن برنج ، نیشکر، ابریشم ، غلات ، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شمد ابریشم ، چادرشب و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از گله داران دهستان راستوبی سیان حدود این آبادی می آیند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گل افشان. [ گ ُاَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ساری رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 9000 گزی باختر شهر ساری. هوای آن معتدل و دارای 30 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تجن و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه و سبزیجات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گل افشان . [ گ ُ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 8هزارگزی شمال خاوری شاهی . منطقه ای است کوهستانی و جنگلی . هوای آن معتدل ومرطوب و دارای 700 تن سکنه است . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ درکا و محصول آن برنج ، نیشکر، ابریشم ، غلات ، کنف و صیفی است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شمد ابریشم ، چادرشب و کرباس بافی است . راه مالرو دارد و از گله داران دهستان راستوبی سیان حدود این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گل افشان . [ گ ُاَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 9000 گزی باختر شهر ساری . هوای آن معتدل و دارای 30 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ تجن و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه و سبزیجات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) گل پاشیدن، گل افشاندن.
۳. (اسم ) (پزشکی ) بیماری سرخک یا مخملک.
دانشنامه عمومی
این روستا در علی آباد قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۰۲نفر (۹۳خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان حنا (سمیرم) قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۷۷ نفر (۱۳۷خانوار) بوده است.
گویش مازنی
از توابع بیشه سر قائم شهر