کلمه جو
صفحه اصلی

ایینه


مترادف ایینه : ( آیینه ) آبگینه، آبگین، آینه، مرآت، آیین، روال، روش، طریق، منوال

فارسی به انگلیسی

mirror

mirror, looking-glass

فارسی به عربی

زجاج , مرآة

فرهنگ اسم ها

اسم: آیینه (دختر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: āyine , ā’ine) (فارسی: آيينه) (انگلیسی: ayine)
معنی: جسمی شفاف و منعکس کننده صورت اشیا، ( = آیینه و آینه )، سطح صاف و صیقل یافته شیشه ای یا فلزی که تصویر را منعکس می کند، ( به مجاز ) ( در تصوف ) دل عارف که حقایق در آن منعکس می شود، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) نوعی طبل یا زنگ که از پشت فیل معمولاً در جنگ به صدا در می آورده اند

مترادف و متضاد

glass (اسم)
جام، شیشه، گیلاس، ابگینه، لیوان، استکان، شیشه الات، ایینه، شیشه دوربین، شیشه ذره بین، الت شیشه ای

handglass (اسم)
ذره بین، ایینه، کوچک دسته دار

mirror (اسم)
ایینه، اینه

looking glass (اسم)
ایینه، اینه

فرهنگ فارسی

( آیینه ) ( اسم ) آیین طریق منوال .
آینه: قطعه شیشه که پشت آن ملعمه قلع وجیوه بمالند، شیشهای که نورمنعکس میکندواجسام در آن دیده می شود

( آئینه ) ( اسم ) ۱ - سطح صیقلی از شیش. صاف یا فلز که تصویر اشیا را منعکس سازد مر آت . یا آیینه آسمان ( آین. آسمان ) خورشید آین. چرخ آین. خاوری یا آین. بخت . آیینهای که در مجلس عقد زناشویی برابر عروس نهند . یا آیین. پیل ( آین. پیل ) دهل یا طبل بزرگ که آنرا بر پیل مینواخته اند . یا آیین. تال ( آیین. تل ) . آیین. حلبی آیین. رویین . یا آیین. تخت ( مسطح ) . سطحی صیقلی مستوی مانند شیشه ای صاف که پشت آن ورقه ای بسیار نازک از نقره یا جیوه رسوب دهند ( برای جلوگیری از فساد نقره ممکن است روی آنرا با ورقه ای از رنگ بپوشانند ) یا آیین. چرخ . خورشید آیین. آسمان آیین. خاوری . یا آیین. چینی ( آین. چینی ) . ۱ - آیینه ای بوده است که از آهن و فولاد جوهردار می ساخته اند آیین. حلبی . ۲ - خورشید . یا آیین. حلبی . آیین. چینی سجنجل آیین. تال ( تل ) آیین. رومی . یا آیین. خاوری . خورشید آیین. چرخ آیین. آسمان . یا آیین. دق . قسمی آیینه که صورت بیننده را سخت زرد و بی اندام نماید مثل آیین. دق شخص سخت عبوس شخص همیشه محزون . یا آیین. رومی . آیین. فلزی آیین. حلبی سجنجل آیین. رویین . یا آیین. رویین . آیین. فلزی یا آیین. زانو . استخوان و بر آمدگی زانو از قدام مقابل چفته ( یعنی فرورفتگی زانو از خلف ) . یا آیین. سوزان ( آین. سوزان ) آیین. محرقه یا آیین. قدی . آیینه ای بزرگ که تمام قد و قامت شخص را نشان دهد . یا آیین. کروی قسمتی از یک کر. تو خالی که سطح خارجی و یا داخلی آن صیقلی شده باشد و طبعا هر کره ای که آیینه قسمتی از آنست دارای مرکز و محوری معین است که در محاسب. تصاویر اشیا بکار میرود . یا آیین. گیتی نما( نمای ) . جام شراب . یا آیین. محدب . قسمتی از یک کر. تو خالی که سطح خارجی آن منعکس کننده باشد کوژ مقابل آیین. مقعر کاو . یا آیین. محرقه آیین. مقعری است که شیئی در کانون آن جای گیرد .اگر این آیینه در مقابل آفتاب قرار گیرد بعلت تمرکز اشع. خورشید در کانون حرارتی بیش از حرارت آفتاب ایجاد کند آیین. سوزان . یا آیین. مقعر قسمتی از یک کر. تو خالی است که سطح داخلی آن صیقلی و منعکس کننده باشد کاو مقابل آیین. محدب کوژ . یا مثل آیینه . ۱ - سخت صافی سخت روشن . ۲ - سخت مصقول کاملاصیقلی . ۳ - هر یک از قطعات آهنین که جنگاوران میپوشیدند .

فرهنگ معین

( آیینه ) ( ~. ) ( اِ. ) آینه ، قاپ یا تاسی که نتوان حکم کرد که به چه شکلی نشسته است .
(یِ نِ ) [ په . ] ( اِ. ) = آینه . آئینه : ۱ - تکه شیشه ای که با جیوه پشت آن را پوشش می دهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطة نور در آن منعکس کرد. ۲ - مجازاً هر چیز صاف و براق . ۳ - (کن . ) دل عارف . ،~ی عیب شکستن (کن . ) ترک عیب جویی کردن . ،~ در شهر کو

لغت نامه دهخدا

( آیینه ) آیینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) آینه. مرآت. آئینه. آبگینه :
آیینه عزیز شد بر ما
چون نور گرفت و روشنائی.
ناصرخسرو.
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری.
( منسوب به خیام ).
کور آیینه شناسد هیهات.
خاقانی.
ازصفا آیینه منظور نظرها میشود.
ظهیر فاریابی.
عاشق آیینه باشد روی خوب.
مولوی.
تا چه شکلی تو در آیینه همان خواهی دید.
سعدی.
تأمل در آیینه دل کنی
صفائی به تدریج حاصل کنی.
سعدی.
ولیکن کی نمائی رخ برندان
تو کز خورشید و مه آیینه داری ؟
حافظ.
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد.
حافظ.
هرچه رفت از عمر یاد آن به نیکی میکنند
چهره امروز در آیینه فردا خوش است.
صائب.
هر کجا آیینه بینی صیقلش خاکستر است.
قاآنی.
زشت را گو روی خود را نیک کن
ورنه با آیینه ات چِبْوَد سخُن ؟
؟
دوست آن است کو معایب دوست
همچو آیینه روبرو گوید.
؟
- آیینه اش پاک نبودن ؛ با تندرستی صوری ، بیماری و مرضی در باطن داشتن.
- در آیینه کسان ( دیگران ) دیدن ؛ از نظر و لحاظ سود و زیان دیگران در امری اندیشیدن : اگر خواهی از زیرکان باشی در آیینه کسان مبین.( منسوب به نوشیروان ، از قابوسنامه ).
- مثل آیینه ؛ سخت مصقول.
- || سخت صافی.
- || سخت روشن.
و رجوع به آینه شود.

آیینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) هر یک از قطعات آهنین که مبارزترین پوشیدی :
نماید ز آیینه پوشی سوار
چو آیینه تیغ در کارزار.
طاهر وحید.
ماه سر منجوق کمانش ز رخ خویش
آیینه زر بست بر این طاق مقرنس.
بدر چاچی.
و آینه در چهارآینه و چارآینه به همین معنی است.

آیینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) آینه. سان. آئین. طریق. منوال.گونه. حال و صورت. و هرآیینه و هرآینه مرکب از هر وآینه به معنی مذکور است که به صورت مرکبه ، معنی در هر حال و بهر طریق و لاجرم ( زمخشری ) دهد :
ندارم هرآیینه از شاه راز

( آئینه ) آئینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) رجوع به آیینه شود.

فرهنگ عمید

( آیینه ) ۱. (فیزیک ) قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند. به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود.
۲. [عامیانه، مجاز] هرچیز روشن و پاک.
* آیینهٴ بخت: آیینه ای که در مجلس عقد ازدواج روبه روی عروس می گذارند.
* آیینهٴ چرخ (آسمان، خاوری ): [مجاز] خورشید.
* آیینهٴ چینی (تال، حلبی، رومی، رویین ):
۱. آیینه ای که از قطعۀ آهن یا فولاد صیقل شده می ساخته اند: همی بنفشه دمد گرد روی آن سرهنگ / همی به آینهٴ چینی اندر آید زنگ (فرخی: ۲۱۱ ).
۲. [قدیمی، مجاز] خورشید: چو آیینهٴ چینی آمد پدید / سکندر سپه را سوی چین کشید (نظامی۵: ۹۲۸ ).
* آیینهٴ دق: [عامیانه، مجاز]
۱. آیینه ای که چهرۀ شخص را نحیف و زرد و زار نشان بدهد.
۲. شخص عبوس و غمگین که دیدن چهرۀ او باعث حزن و اندوه شود.
* آیینهٴ سکندری (سکندر، اسکندری ): [قدیمی] آیینه ای که بر فراز منارۀ اسکندریه نصب کرده بودند.
* آیینهٴ قدی: آیینهای که تمام قد و بالای انسان در آن دیده شود.
* آیینهٴ کروی: (فیزیک ) نوعی آیینۀ که بخشی از یک کرۀ توخالی را تشکیل می دهد.
* آیینهٴ محدب (کوژ ): (فیزیک ) نوعی آیینۀ کروی که به سمت بیرون برجستگی دارد و اشیا را بزرگ تر نشان می دهد.
* آیینهٴ مقعر (کاو ): (فیزیک ) نوعی آیینۀ کروی که به سمت داخل فرورفتگی دارد و اشیا را کوچک تر نشان می دهد.

دانشنامه عمومی

آیینه (روزنامه). آیینه نام یکی از مطبوعات استان فارس در دوران قاجاریه است.
سیروس رومی، فهرست مطبوعات فارس از آغاز تا امروز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس،۱۳۸۵
این روزنامه از سال ۱۳۲۸ هـ.ق به وسیله مرتضی شجاع السادات، در شیراز به چاپ رسیده است.

آئینه (مجموعه تلویزیونی). آئینه نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی «غلامحسین لطفی» است که سری اول آن در ۱۳ قسمت تولید، و نخستین بار در ششم شهریورماه ۱۳۶۴ از شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید. بعدها دو سری دیگر از این سریال ساخته شد: سری دوم آن در ۱۳ قسمت توسط «غلامحسین لطفی» و سری سوم آن در سال ۱۳۶۶ توسط «فریدون فرهودی» کارگردانی گردید. این مجموعه تلویزیونی، دوشنبه شب ها از تلویزیون پخش می شد.
رضا بابک
رؤیا افشار
مهین شهابی
اکبر رحمتی
آشا محرابی
جواد خدادادی
مرجانه گلچین
حمید عبدالملکی
فردوس کاویانی
پوراندخت مهیمن
اسماعیل محرابی
سیاوش طهمورث
گوهر خیراندیش
جمشید اسماعیل خانی
حسن زارعی
پروین حضرتی
مهرداد شیرازی
بهروز هنربخش
مهران رسام
سارا کبیری
حسین کسری
حسین رضوی
آرزو شهابی
یحیی ایل بیگی
لیلا باقری
رضا تفکری
اصغر فریدی
زیبا اعتمادی
حیدر قزوینیان
مازیار میرزائی
در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، یکی از مسائل اجتماعی - خانوادگی به تصویر کشیده می شد. داستان هر بخش مستقل بود و مضامینی نظیر مادرزن و مادرشوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافه گرایی، بهانه جویی، توقع بی جا، دهان بینی و بی مسئولیتی و غیره، محور اصلی آن ها بود. در پایان هر بخش، روشهای ساده و بهتر زیستن، در سکانسی تحتِ عنوانِ «زندگی شیرین می شود» ارائه می شد.
عنوان برخی قسمت های این مجموعه تلویزیونی عبارت بودند از:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آیینه. آیینه جسم صیقلى و شفاف منعکس کننده صورت اشیاء هست؛ و در باب هاى طهارت، صلات، حج و دیات به مناسبت از آن سخن رفته است.
← نگاه کردن مُحرِم در آیینه
۱. ↑ جواهر الکلام ج۱۸، ص ۳۴۸.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۱۹۸.
...

جدول کلمات

آیینه
مرات

پیشنهاد کاربران

متاسفانه برخی از آنجا که به زبان ترکی آشنا نیستند هر واژه ای در زبان فارسی که در ترکی هست را فارسی می پندارند. آینا از ریشه آی به معنی ماه گرفته شده، پسوند نا شباهت رو می رسونه، آینا یا درست تر آیناق وسیله ای که مانند ماه نور و تصویر اجسام را منعکس می کند

ریشه درزبان کوردی دارد
آو، وینه یعنی به شبیه به آب

شیشه ای که انسان خود را در ان می بینند و شانه کردن موی سر خودو. . . . جلوی ان انجام می دهند.

اون چیزایی رو که میخوایم نداری اونایی رو که نمیخوایم . . . .

چیزی اجسام را به صورت قریینه نشان می دهد.

یک واژه ایرانی و پارسی که ترک ها هم این کلمه را از پارسی قرض گرفته اند و استفاده میکنند. .

آینی در ترکی به معنی دقیقا همان هست

آی یعنی ماه

آینا در ترکی بع معنی دختر زیباروی سفید چهره هستش
( دهخدا و آبادیس )


همچنین در کنارش اشاره شده آینا در ترکی یعنی آیینه


آینا به سان ماه هم در ترکی هست

یانسیماخ در ترکی یعنی بازتاب و . . .

یانسیمیش یعنی بازتابیده و شبیه هم هست و شکلک در اوردن

پس آینا ترکی هست



آینا یعنی بازتاب خودت ( آیینه ) و زن زیباروی سفید

آینا ریشش ترکی و معنی آیینه میده و ربطی به فارسی ندارد

فارسیش از یجای دیگه و ترکیش از ی ریشه ی دیگر هست



خیلی لغات در همه زبان ها هست ولی معنیش فرق میکنه
حتی اگه معنیش یکی باشه ریشش فرق داره

آینا ( ترکی )

آئینه ( فارسی )

آینه، وسیله ای است که به علت صافی و بازتاب بالایش، بر رویهٔ خود، تصویر اجسام را نشان می دهد. پرتوهای نور بازتابیده از رویهٔ یک آینه در نقطه ای به نام نقطه کانونی آینه به هم می رسد. بسته به دوری جسم تا آینه و نوع آینه، فاصله نقطه کانونی آینه از آن متفاوت است.
تاریخچه
کهن ترین نشانه های آینه مربوط به ۶۰۰۰ پیش از میلاد است که در آناتولی ( در ترکیه ) یافت شده است. پس از آن در ۴۰۰۰ پ. م. می توان تمدن های میانرودان را نام برد. در مصر باستان کهن ترین نشانه از آینه به حدود ۳۰۰۰ پ. م. باز می گردد. نمونه ای دیگر از وجود آینه به حدود ۳۰۰۰ سال پیش در ایران می رسد که یعنی در زمان هخامنشیان که آن ها با صیقل دادن سنگ ها و فلزات، آنها را به آینه هایی شفاف تبدیل می کردند که آثار آن در تالار آینهٔ تخت جمشید باقی مانده است. آینه های صیقل شده در آمریکای جنوبی و مرکزی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد باز می گردد. در چین آینه های برنجی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد باز می گردد. آینه های روکش شده از فلز در صیدای لبنان در سدهٔ یکم پس از میلاد یافت شده است. آینه های شیشه ای با روکشی از ورقهٔ طلا در نوشته های پلینی مهتر در کتاب «تاریخ طبیعی ( پلینی ) » در سال ۷۷ پس از میلاد نوشته شده است.
در سدهٔ ۱۲ میلادی شیشه در فراوری آینه، به شکل گسترده به کار گرفته شد و نخستین آینه های شیشه ای که با ورقه هایی پوشیده از سرب به بازار عرضه می شدند بوجود آمدند. زمانی بعد ماهیت سمی بودن سرب آشکار گردید و به همین دلیل استفاده از مخلوط جیوه و قلع بجای سرب آغاز شد. این تغییر و دگرش ها باعث شدند که ونیز که در آن زمان محل تولید اینگونه آینه ها بود به یک قطب اقتصادی تبدیل شود. با وجود این، اختراع و فراوری آینه را نباید جزو نیازهای نخست و تنها در حد یک ابزار شخصی پنداشت، امروزه کاربردهای دانشی آینه ها بسیار بیشتر از کاربردهای نخستین و نمایی آنها هستند.
داشنمندان از مدتها پیش ویژگی های آینه های تخت و کوژ و کاو ( محدب و مقعر ) را می شناختند و حتا با بهره از آنها برای متمرکز کردن نور آفتاب وسایلی را برای به آتش کشیدن اجسام اختراع کرده بودند. حتا در این مورد افسانه ای وجود دارد که می گویند ارشمیدس دانشمند نامدار سدهٔ سوم پیش از میلاد بوسیله شبکه ای از اینگونه آینه ها، کشتیهای بادبانی مهاجمان رومی را به آتش می کشیده است، تا اینکه فرمانروای روم سرانجام در شب موفق به تسخیر شهر «سیراکوز» می گردد. آینه ی بر آمده یک آینه ی قدیمی است
گونه ها
آینه ها بر پایهٔ ساختار به گونه های زیر بخش می شوند:
آینه های تخت
آینه های شیشه ای
آینه های فلزی
آینه های لایه گذاری شده
آینه های کروی
آینهٔ کاو یا مقعر
آینهٔ کوژ یا محدب
آینه های شلجمی ( در چراغ خودروها )
آینه های توان بالا ( کاربرد در آزمایش و محاسبات )
آینه ها بر پایهٔ جنس به گونه های زیر بخش می شوند:
آینه های شیشه ای
آینه های فلزی
آینه های مایع
ساخت
بسیاری از آینه ها با افزودن روکش بازتابنده به یک لایهٔ مناسب ساخته می شوند. در بیش تر آینه ها این لایه به شَوَند ( دلیل ) آسانی ساخت، سختی، و توانایی داشتن رویهٔ صاف، شیشه است. روکش بازتابنده بیش تر به رویهٔ پشت آینه افزوده می شود تا از فرسایش و آسیب های ناگهانی در پناه بماند.
این لایه شکل داده می شود، صیقل داده می شود و پاک می شود تا سپس روکش شود. آینه های شیشه ای بیش تر با نقره یا آلومنیوم به همراه مجموعه ای از دیگر روکش ها، روکش می شوند.
۱ - قلع ۲ - نقره ۳ - کُنانَنده ( فعال سازهای ) شیمیایی ۴ - مس + okhtak ( ؟ ) ۵ - رنگ
قلع نخست افزوده می شود، چراکه نقره نمی تواند به شیشه بچسبد. کناننده ها باعث سختی قلع/نقره می شوند. مس برای ماندگاری و دیرپایی افزوده می شود. رنگ ( بیش تر موارد سبز ) در پشت آینه از خراش ها و آسیب های ناگهانی جلوگیری می کند.
در برخی کاربردها، به ویژه آن ها که هزینه اهمیت دارد و یا به دیرپایی بسیار نیازمندند، آینه ها از یک مادهٔ توپر مانند فلز صیقل زده، ساخته می شوند.
برای کاربردهای فنی مانند آینه های لیزری، روکش بازتابنده بیش تر به روش نشست مکنده به روی رویهٔ بیرونی لایه روکش می شود. این کار از بازتاب دوباره و از جذب نور در آینه جلوگیری می کند. آینه های فنی ارزان تر، از روکش نقره، آلومنیوم یا طلا بهره می برند ( طلا بیش تر برای آینه های فروسرخ ) و بازتاب های ۹۰ - ۹۵٪ را تا هنگامی که نو هستند، بدست می آورند. یک روکش محافظ ممکن است برای جلوگیری از اکسید شدن لایهٔ بازتابنده افزوده شود. کاربردهایی که به بازتاب بیش تر و یا ماندگاری بیش تر نیازمندند، از روکش ترابرقی بهره می برند، که می تواند بازتاب هایی به اندازهٔ ۹۹٫۹۹۹٪ را در یک بازهٔ کوچک از طول موج ها بدست آورد.
کاربردها
از جمله کاربردهای آینه ها می توان موارد زیر را نام برد:
تلسکوپ ها: شاید مهم ترین کاربرد آینه در تلسکوپ ها بوده باشد، که باعث شد دید آدمی فراتر از زمین رود.
سامانه های رادار و روش های پیچیدهٔ هواپیمایی
میکروسکوپ ها
ابزارآلات پزشکی
در خودروها جهت افزایش میدان دید.
در دوربین های شکاری
در عینک های مختلف
تلسکوبهای زیردریایی
آینه در ادبیات فارسی
گاهی در ادبیات عرفانی آینه به دل شخص مؤمن اشاره دارد، آن گاه که، از زنگارها و تیرگی های ناشی از حرص، حسد، عجب، و خودبینی پاک و صیقلی شده باشد. [نیازمند منبع]
عکس روی تو که در آینهٔ جام افتاد عارف از خندهٔ می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکس می ونقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
{{{2}}}
پیوند به بیرون
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ آینه موجود است.
آینه در وب گاه رشد
اطلاعاتی کامل دربارهٔ آینه ها< . . .

معنی های مذهبی قرار بدهید


کلمات دیگر: