کلمه جو
صفحه اصلی

اساره

فرهنگ اسم ها

اسم: آساره (دختر) (لری) (کهکشانی) (تلفظ: āsāre) (فارسی: آساره) (انگلیسی: asare)
معنی: ستاره، ( لری، دزفولی ) ستاره

فرهنگ فارسی

( آساره ) حساب

لغت نامه دهخدا

( آساره ) آساره. [ رَ / رِ ] ( اِ )حساب. و ظاهراً این صورت تصحیف آمار و آماره است.
( اسارة ) اسارة. [ اِرَ ] ( ع مص ) اِسارت. راندن. ( منتهی الارب ). || بستن کسی را. || دستگیر شدن. دستگیری. در تداول فارسی زبانان بمعنی اسار و اسیری و بردگی است و به این معنی در لغت عربی اسار بدون تاء است.
اساره. [ اِ رَ ] ( ع مص ) رجوع به اسارة شود.

اساره . [ اِ رَ ] (ع مص ) رجوع به اسارة شود.


اسارة. [ اِرَ ] (ع مص ) اِسارت . راندن . (منتهی الارب ). || بستن کسی را. || دستگیر شدن . دستگیری . در تداول فارسی زبانان بمعنی اسار و اسیری و بردگی است و به این معنی در لغت عربی اسار بدون تاء است .


دانشنامه عمومی

ستاره


گویش مازنی

/essaare/ ستاره

پیشنهاد کاربران

فامیل ما آساره پس به معنی ستاره هس. ولی با ربطی به غرب کشور نداریم ما مال مشهد هستیم

نام دختر به زبان لری بختیاری به معنی ::ستاره

در زبان لری بختیاری به معنی
ستاره

به زبان مازندرانی هم اساره با کسره روی الف به معنای ستاره می باشد

در زبان لکی به معنی ستاره می باشد

در زبان لری به معنی ستاره است

ایل لر لک
طایفه ترکاشوند لر

آساره :درگویش لری ولکی لرستان به معنای ستاره وازاسامی رایج درلرستان می باشد. درگویش خرم آباد پلدختر الشترآساره به معنای ستاره است.

آسارٍه یا آسارَه
در گویش پارسی ٍ اصیل بهبهانی به معنای ستاره است .

در دورود لرستان چنین عبارتی را شنیده ام؛ مثلا میگویند فلانی آساره ش سنگین است. با تشدید روی سین و فتحه روی ر، به این معنی که تنبل است یا دیر راه می افتد. به نظرم این واژه غیر از ستاره به معنی ذات و نهاد و. . اینا هم باشد. شاید هم این عاصاره باشد از ریشه عصاره. اگر مطالعه ای دارید بگید لطفا. با سپاس. 09122494590

این کلمه از دو بخش تشکیل شده است:
آس که مخفف آسایش و آرامش است و پسوند فاعلی آره.
این پسوند فاعلی را در آفریده - ار ، با جانشینی "گ" به جای" ه" و ساخت آفریدگار داریم.
معنای تحت اللفظی ستاره به سبب رویت در شب، که زمان استراحت و آسایش و آرامش است، درست می باشد.


دوست عزیز. جناب نریمان.
فلانی آساره ش سنگین است، از این جهت که ما بر روی زمین ستاره ها را در حرکت میبینیم. و چون ستاره معنای بخت و اقبال را دارد و اگر نجنبد و دیرتر حرکت کند، بخت و اقبال هم نمی جنبد، در اصطلاح به کسانی که تنبل هستند و تحرک برای کسب روزی و کار ندارند را به آسمان و ستاره او نسبت می دهند.
شما معنا را درست فهمیده اید و عبارت کنایی را درست شنیده اید.
البته در تلفظ، ما س را در آساره، مشدد نمیکنیم.
البته که این کلمه، ربطی به عصاره ندارد. در نوشته قبلی، تجزیه این کلمه را در حد بضاعت سواد و عقل ناچیزم عنوان کرده ام.

در تمام فرهنگ های فارسی، ضعف شدیدی ملاحظه میشود که ناشی از عدم دسترسی به ریشه واژگان است. تمام فرهنگ نویسان ما ( دهخدا، معین، انوری، مصاحب و. . . ) از این نقص، رنج میبرند که واژه را در ادبیات مکتوب جستجو میکنند. و به دلیل اینکه در زبان فارسی، غیر از شعر و تاریخ ( که آن هم به زبان استعاریک و کنایی ضبط شده ) چیز دیگری در دست نداریم. تاریخ نویسان و نثرنویسان ما ( بیهقی و طبری و فرامرز بن خدادادارجانی و. . ) آنقدر استعاریک نوشته اند که متن آنها از بسیاری از شاعران منظوم ما استعاری تر و به شعر، نزدیک تر است.
به همین دلیل، معنای بسیاری از واژگان، بسیار پَرت و دورافتاده میزند. معنایی که معین و دهخدا برای همین واژه آساره داده اند، بیشتر به جوک میماند. معنا وکنه واژگان ، نه در کتابهای مردهء ادبی است، که بر زبان زندهء مردم نقطه به نقطه این خاک جاریست.
دهخدای بزرگ، برای واژه آساره معنای حساب و کتاب داده است. و چون در ادبیات مکتوب ایران، مثالی پیدا نکرده، اینطور عنوان فرموده که: به نظر میرسد معنای حساب و کتاب بدهد.
در صورتی که کودک بیسواد پنج ساله ای در استانهای لر نشین و لک نشین، به راحتی معنای واژه را میداند.
ای کاش
ای کاش، فرهنگ نویسان ما لری و به ویژه لکی میدانستند. .

تشکر فراوان از طراحان مجموعه آبادیس که قسمتی را به عنوان "معنی و پیشنهاد کاربران" در برنامه خود، تعریف کرده اند.
خود بنده دنبال هر واژه ای میگردم، اول این قسمت را میبینم و بعد به سراغ دهخدای بزرگ میروم.

آساره خیلی خوبه چون من زیبا ترین زن جهان هستم و شما پدر سگ ها هیچ گوهی نمی تونید بخورید



کلمات دیگر: