کلمه جو
صفحه اصلی

واران

فرهنگ اسم ها

اسم: واران (دختر، پسر) (پهلوی، یونانی) (طبیعت) (تلفظ: vārān) (فارسی: واران) (انگلیسی: varan)
معنی: باران، نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده اند

(تلفظ: vārān) (پهلوی) باران .


فرهنگ فارسی

قصبه ای است جزئ دهستان جاسب بخش دلیجان شهرستان محلات استان مرکز. در ۲۴ کیلومتری شمال خاور دلیجان کوهستانی سردسیر ۱۸٠٠ تن سکنه دارد . محصول : غلات بادام گردو و میوه .
( اسم ) آرنج
یاقوت گوید : از دهکده های تبریز است و در یک فرسنگی آن است .

لغت نامه دهخدا

واران . (اِ) آرنج . مرفق . (ناظم الاطباء). وارن . (فرهنگ نظام ). بندگاه زیر بازو و آرنج . رجوع به وارن شود.


واران . (اِخ ) نامی که مورخان یونان به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده است میداده اند. (قاموس الاعلام ترکی ). کلمه ٔ بهرام در اوستا ورثرغن [ وَ رِ غ َ ن َ] بوده است که در پهلوی ورهران شده و بعدها بصورت وهرام و سپس بهرام درآمده و واران صورتی از آن است .


واران . (اِخ ) یاقوت گوید: از دهکده های تبریز است و در یک فرسنگی آن است . (از معجم البلدان ).


واران. ( اِ ) آرنج. مرفق. ( ناظم الاطباء ). وارن. ( فرهنگ نظام ). بندگاه زیر بازو و آرنج. رجوع به وارن شود.

واران. ( اِخ ) نامی که مورخان یونان به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده است میداده اند. ( قاموس الاعلام ترکی ). کلمه بهرام در اوستا ورثرغن [ وَ رِ غ َ ن َ] بوده است که در پهلوی ورهران شده و بعدها بصورت وهرام و سپس بهرام درآمده و واران صورتی از آن است.

واران. ( اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان جاسب از بخش دلیجان شهرستان محلات که در 24 هزارگزی شمال خاوری دلیجان واقع شده است. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر ودارای 1800 تن سکنه و 8 رشته قنات میباشد. محصول آن غلات ، سیب زمینی ، گردو، بادام ، انگور و زردآلو و شغل اهالی بیشتر زراعت و باغبانی و کرباس بافی است و صندوق پست دارد. هفته ای سه پست آن به دلیجان به وسیله ٔپیک سوار حمل میشود. بهداری و پزشک و داروی دولتی ودبستان هم دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

واران. ( اِخ ) یاقوت گوید: از دهکده های تبریز است و در یک فرسنگی آن است. ( از معجم البلدان ).

واران . (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان جاسب از بخش دلیجان شهرستان محلات که در 24 هزارگزی شمال خاوری دلیجان واقع شده است . ناحیه ای است کوهستانی سردسیر ودارای 1800 تن سکنه و 8 رشته قنات میباشد. محصول آن غلات ، سیب زمینی ، گردو، بادام ، انگور و زردآلو و شغل اهالی بیشتر زراعت و باغبانی و کرباس بافی است و صندوق پست دارد. هفته ای سه پست آن به دلیجان به وسیله ٔپیک سوار حمل میشود. بهداری و پزشک و داروی دولتی ودبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

واران (دلیجان). واران (دلیجان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دلیجان در استان مرکزی ایران است.
این روستا در دهستان جاسب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۵۷ نفر (۱۱۴خانوار) بوده است.

گویش مازنی

باران


/vaaraan/ باران

پیشنهاد کاربران

متاسفانه ثبت احوال این اسم رو برا دختر به معنی باران ثبت کرده . در حالی که ریشه اصلی این نام ترکی است و از ریشه وارماغ بمعنای نایل شونده است . من حدود 1 ماهه پیگیر هستم

در زبان لری بختیاری به معنی
باران
واران*وارون*
Varan
واران
اسم دختر و اسمی کاملا آریایی

در کوردی به معنای باران

نام دخترانه با ریشه ی کردی به معنی باران


واران در زبان لکی استان لرستان به معنی باران است.

زبان لکی در مرداد 1396 با در خواست استان لرستان که اکثریت مردم لک را دارد به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد.


در ترکی و کردی به معنی باران هست ونام یکی از بازیگران مشهور هند واران داوان است ولی در گوگل و در سایت های دیگر به واران وارون میگویند
Varun dhawan


واران در زبان گیلکی اسم پسره، ولی ثبت احوال قبول نمیکنه میگه اسم دختره

در زبان کردی ب معنای باران است

واران یک اسم کاملا اصالتا کردی و کاملا دخترانه است، ابدا پسرانه نیست. این اسم به معنی باران است. کردهای برخی مناطق به باران می گویند واران.

واران یه اسم دخترونه ست و توی یه ریشه از کردی ( هورامی ) به باران واران میگن


کلمات دیگر: