کلمه جو
صفحه اصلی

شماس

فارسی به انگلیسی

deacon

فرهنگ اسم ها

اسم: شماس (پسر) (سریانی)
معنی: خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پادشاهی نوشزاد فرزند انوشیروان پادشاه ساسانی

مترادف و متضاد

deacon (اسم)
شماس

فرهنگ فارسی

خادم، خادم معبد، خادم کلیسا، کشیش، شمامسه جمع
( صفت اسم ) ۱ - خادم معبد آفتاب . ۲ - خادم معبد و کلیسا جمع : شمامسه .
توسنی کردن اسب پشت نادادن اسب

فرهنگ معین

(شَ مّ ) [ ع . ] (اِ. ) از اصل سریانی به معنی خادم کلیسا، مقامی پایین تر از کشیش .

لغت نامه دهخدا

شماس . [ ش َم ْ ما ] (اِخ ) ابن عثمان بن شرید مخزومی از صحابه ٔ حضرت رسول (ص )و از پهلوانان صدر اسلام بود. و در جنگ بدر شرکت داشت و در غزوه ٔ احد شهید شد. حضرت رسول او را به سپر تشبیه کرد، زیرا به چپ و راست نگاه نکرد؛ مگر اینکه شماس را دید که با شمشیر آخته حضرت را محافظت می کند. وقتی که حضرت در جنگ احد غش کرد، شماس خود را برای آن حضرت سپر قرار داد تا کشته شد. (از اعلام زرکلی ).


شماس. [ ش ِ ] ( ع مص ) توسنی کردن اسب. ( ازاقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پشت نادادن اسب. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( المصادر زوزنی ). توسنی اسب. ( ناظم الاطباء ) :
رای او از فلک نشاند حرور
حلم او از زمانه برد شماس.
مسعودسعد.
رجوع به شموس شود. || پدید کردن دشمنی را برای کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ابا و امتناع کردن. ( از اقرب الموارد ).

شماس. [ ش َم ْ ما ] ( ع اِ ) از مهتران ترسا که موی میانه سر خود را بتراشد جهت ملازمت بیعت. ج ، شَمامِسَة. ( ازاقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از تاج العروس ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از غیاث ) ( از آنندراج ). مهتر ترسایان در بلاد اسلام بطریق است و پس از آن جاثلیق و پس از آن مطران و پس از آن اسقف و پس از آن قسیس و پس از آن شماس. ( یادداشت مؤلف ). شماس از عبری «شماشا» ( شماس ، خادم و عابد ) مشتق از شمش است بمعنی ( خدمت کرد، آفتاب را پرستید، نماز گزارد ). شماسها در سازمان کلیسا گروهی از روحانیون بودند که شغل آنان توجه به فقرا بود و بعدها کشیشان را گفتند. ( از ذیل برهان چ معین ). شماس از زبان آرامیة گرفته شده است. ( از نشوءاللغة ص 69 ). شماس از لغت سریانی است بمعنی خادم ، و آن مقام دین مسیحی است پایین تر از کشیش. ( از اقرب الموارد ). عدل ترسایان. ( السامی فی الاسامی ). شاگرد قسیس بود. ( بیان الادیان ). شماس در مرتبه دون قسیس باشد و کلمه سریانی بمعنی خادم است. ( از فرهنگ جهانگیری ) :
کنیزک به دادار سوگند خورد
به زنار شماس هفتادگرد.
فردوسی.
به زنار شماس و روح القدس
کزین پس مرا خاک در اندلس.
فردوسی.
به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا.
خاقانی.
|| یک طبقه از روحانیون مانوی را گفته اند و این کلمه اصلش سریانی است. ( از فرهنگ لغات شاهنامه ). این کلمه از دوره آفتاب پرستی مانده و از مانویان است و اصل آن شمس است و سپس مسیحیان آنرا بمعنی نوین نقل داده اند ( مقامی پس از بطریق ). ( یادداشت مؤلف ). || معرب از عبری از کلمه ٔشماشا، خادم معبد آفتاب. ( فرهنگ فارسی معین ). || خادم معبد و کلیسا. ( فرهنگ فارسی معین ).

شماس. [ش َم ْ ما ] ( اِخ ) نام کسی که کیش آتش پرستی را وضع کرد. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( غیاث ) ( از آنندراج ).

شماس . [ ش َم ْ ما ] (اِخ ) شماساس . نام یکی از سران سپاه افراسیاب که او را قارن بکشت در زمان کی قباد. (یادداشت مؤلف ) :
سپهدار شماس پیش اندرون
سپاهی همه دست شسته به خون .

فردوسی .



شماس . [ ش ِ ] (ع مص ) توسنی کردن اسب . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پشت نادادن اسب . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (المصادر زوزنی ). توسنی اسب . (ناظم الاطباء) :
رای او از فلک نشاند حرور
حلم او از زمانه برد شماس .

مسعودسعد.


رجوع به شموس شود. || پدید کردن دشمنی را برای کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ابا و امتناع کردن . (از اقرب الموارد).

شماس . [ش َم ْ ما ] (اِخ ) نام کسی که کیش آتش پرستی را وضع کرد. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (غیاث ) (از آنندراج ).


شماس .[ ش َم ْ ما ] (اِخ ) خلیل افندی . او راست ترجمه ٔ تاریخ حرب الانکلیز و الحبشه . (از معجم المطبوعات مصر).


شماس . [ ش َم ْ ما ] (ع اِ) از مهتران ترسا که موی میانه ٔ سر خود را بتراشد جهت ملازمت بیعت . ج ، شَمامِسَة. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) (از آنندراج ). مهتر ترسایان در بلاد اسلام بطریق است و پس از آن جاثلیق و پس از آن مطران و پس از آن اسقف و پس از آن قسیس و پس از آن شماس . (یادداشت مؤلف ). شماس از عبری «شماشا» (شماس ، خادم و عابد) مشتق از شمش است بمعنی (خدمت کرد، آفتاب را پرستید، نماز گزارد). شماسها در سازمان کلیسا گروهی از روحانیون بودند که شغل آنان توجه به فقرا بود و بعدها کشیشان را گفتند. (از ذیل برهان چ معین ). شماس از زبان آرامیة گرفته شده است . (از نشوءاللغة ص 69). شماس از لغت سریانی است بمعنی خادم ، و آن مقام دین مسیحی است پایین تر از کشیش . (از اقرب الموارد). عدل ترسایان . (السامی فی الاسامی ). شاگرد قسیس بود. (بیان الادیان ). شماس در مرتبه ٔ دون قسیس باشد و کلمه ٔ سریانی بمعنی خادم است . (از فرهنگ جهانگیری ) :
کنیزک به دادار سوگند خورد
به زنار شماس هفتادگرد.

فردوسی .


به زنار شماس و روح القدس
کزین پس مرا خاک در اندلس .

فردوسی .


به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا.

خاقانی .


|| یک طبقه از روحانیون مانوی را گفته اند و این کلمه اصلش سریانی است . (از فرهنگ لغات شاهنامه ). این کلمه از دوره ٔ آفتاب پرستی مانده و از مانویان است و اصل آن شمس است و سپس مسیحیان آنرا بمعنی نوین نقل داده اند (مقامی پس از بطریق ). (یادداشت مؤلف ). || معرب از عبری از کلمه ٔشماشا، خادم معبد آفتاب . (فرهنگ فارسی معین ). || خادم معبد و کلیسا. (فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. خادم معبد.
۲. رتبۀ کلیسایی پایین تر از کشیش، خادم کلیسا.

دانشنامه عمومی

چموشی کردن عده ای در دین


شَمّاس در مسیحیت از خادمان کلیسا است و مقامی پاینتر از کشیش دارد.
Wikipedia contributors، "Deacon،" Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Deacon&oldid=443175164 (accessed اوت ۲۱، ۲۰۱۱).
شماس واژه ای عبری است. نام انگلیسی آن (دیکون) از واژه ی یونانی دیکونوس (διάκονος) گرفته شده است، که در زبان یونانی باستان استاندارد به معنی «ساقی»، «گارسون»، «وزیر» یا «پیامبر» است.
تصور بر این است که شماس ها ابتدا هفت نفر بودند برای انجام خدمات اولیه کلیسا که مشهورترین شخص بین آنان سنت استفان بود. شرح اعمال آنان در کتاب اعمال رسولان مسیح از عهد جدید در باب ششم آمده است.
توضیحات مربوط به این که شماس باید چه ویژگی هایی داشته باشد در نامه اول به تیموتاوس آمده است. ۱ Timothy ۳:۸-۱۳

دانشنامه آزاد فارسی

شَمّاس (deacon)
در کلیساهای کاتولیک و انگلیکان، روحانی ای که رتبه اش درست بعد از کشیش است. در کلیساهای پروتستان، کسی است که آموزش می بیند تا لباس روحانی بر تن کند، یا ممکن است کشیش یار غیرروحانی باشد. جرگۀ شماسه های زن غیرروحانی در ۱۹۶۲ احیا شد و در ۱۹۶۸ رسمیت یافت. در انگلستان آنان اجازۀ اجرای آیین مقدس را ندارند، ولی می توانند عبادت دسته جمعی را برگزار کنند و وعظ بگویند. در ۱۹۸۵ «مجمع عمومی روحانیان» موافقت کرد که زنان نیز رتبۀ روحانی شماسی دریافت کنند و اجازه داد که مراسم عقد و غسل تعمید را برگزار کنند، ولی اجرای آیین عشای ربانی یا بخشش الهی و متبرک سازی را در صلاحیت آن ها ندانست. شماس پس از یک سال کشیش می شود. سرشمّاس در گذشته، مقامی رسمی در کلیساهای مسیحی، مسئول نظارت بر کار شماس های وابسته به یک کلیسای جامع بود. امروزه در کلیسای کاتولیک رومی کاملاً جنبۀ تشریفاتی دارد. در کلیسای انگلیکان مستقیماً از اسقف دستور می گیرد و وظایف بسیاری دارد، ازجمله سرکشی به کلیساها. در دیگر کلیساهای پروتستان چنین مقامی وجود ندارد. در قرن ۵م برخی از اختیارات و امتیازهای اسقف به سَرشماسی داده شد که دستیار اسقف بود؛ شماس رفته رفته مقامی مستقل از اسقف یافت و صاحب اختیاراتی از آن خود شد. ولی در قرن ۱۳م اعتراض سینودها به نتیجه رسید و دادگاه های اسقفی از اختیارات سرشماس ها کاستند.

جدول کلمات

خادم کلیسا

پیشنهاد کاربران

شماس: ( ج شمامسه ) کشیش، آفتاب پرست.
دیر شمّاسی: دیر و کلیسای آفتاب پرستی، کنایه است از روزگار و زمان
روز شنبه ز دیر شماسی
خیمه زد در سواد عباسی
روز شنبه ز دیر شماسی: روز شنبه از روز های روزگار و زمان
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 499 )

خادم و عابد . . . .

خادم کلیسا که در تقیسم بندی درجات کلیسایی او قبل از کشیش است و سپس کشیش وپس از کشیش، اسقف و بعد از آن اسقف اعظم و بالاتر از آن کاردینال و بالاترین مقام پاپ است.


کلمات دیگر: