معنی: گراینده تر، مایل تر، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند
امیل
فرهنگ اسم ها
معنی: گراینده تر، مایل تر، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند
فرهنگ فارسی
از اعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی ژان ژاک روسو است .
لغت نامه دهخدا
امیل . [ اَ ] (اِخ ) یوم الامیل ؛ جنگی که در آن بسطام بن قیس کشته شد، و آنرا یوم الحسن و یوم فلک الامیل نیز گویند. (از مجمع الامثال میدانی ).
امیل . [ اَ ] (ع اِ) کوه ریگ که درازی آن بقدر یک روز راه و عرض آن یک گره باشد، یاپشته ٔ ریگ . ج ، اُمُل . || (اِخ ) نام جایی است . (از ناظم الاطباء).
امیل. [ اَ ] ( ع اِ ) کوه ریگ که درازی آن بقدر یک روز راه و عرض آن یک گره باشد، یاپشته ریگ. ج ، اُمُل . || ( اِخ ) نام جایی است. ( از ناظم الاطباء ).
امیل. [ اَ ] ( اِخ ) یوم الامیل ؛ جنگی که در آن بسطام بن قیس کشته شد، و آنرا یوم الحسن و یوم فلک الامیل نیز گویند. ( از مجمع الامثال میدانی ).
امیل. [ اِ ] ( اِخ ) ازاعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی ، ژان ژاک روسو است. رجوع به روسو ( ژان ژاک ) شود.
امیل .[ اَ ی َ ] (ع ن تف ) گراینده تر. مایل تر. (یادداشت مؤلف ). میل کننده تر. (آنندراج ). || (ص ) کج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کج ، از بناء و جز آن . (از اقرب الموارد). || خمیده در خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آنکه بر زین راست نتواند نشست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه بر پشت ستور دراز نتواند بودن . (مصادر زوزنی ). || مرد بی شمشیر و بی سپر و بی نیزه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرد بی سلاح . (آنندراج ). || مرد بددل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بزدل و نامرد و خائف . (آنندراج ). جبان . (اقرب الموارد). بددل و جبان . (شرح قاموس ). ج ، میل . (ناظم الاطباء).
امیل . [ اِ ] (اِخ ) ازاعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی ، ژان ژاک روسو است . رجوع به روسو (ژان ژاک ) شود.
دانشنامه عمومی
ژان ژاک روسو
روسو در کتاب امیل لزوم محدود کردن ذهنیات نوجوان به حسیات را توجیه می کند: از آن جایی که هدف شکل دادن موجودی عقلگراست تربیت به وسیله پیش بینی نتایج به دست آمدنی از ایجاد اثرات افراطی اجتناب خواهد کرد. این اثرات خطرناک شکل غیرطبیعی اخلاقی را که به صورت رفتاری غیرفعال و ریاکارانه درمی آید می گیرند. در مجموع باید اجتناب کرد که نوجوان عادت کند که از روی تحمیل کردن و منفعت جویی رفتار کند. در تربیتی که روسو از آن دفاع می کند باید پیشرفت طبیعی نوجوان را مورد توجه قرار داد. تعلیم صحیح عبارت است از تشخیص انگیزه هایی که به صورت طبیعی ایجاد می شوند. به منظور آن که تأثیر تربیتی نوجوان مثبت باشد، باید به مبانی تعلیمی مرتبط با اعمال قدرت قانونی پرداخت. این مسئله به یافتن اصول تعلیمی انسان و ساختن مدل تئوری تربیتی ایده آل مربوط است. در انتقاد به روش اجتناب از اثرات زیاده خواهی اعمال قدرت یعنی آشوبگری نوجوان، روسو پاسخ می دهد برای شکل دادن فردی با اشتیاق به آزادی، باید ویژگی و ارزش نوجوانی را شناخت و از مقایسه با فرد بالغ اجتناب کرد. ایده روسو آن است که تربیت نوجوان نباید براساس تلقین ارزشهای اخلاقی، اعمال قدرت یا توقعات زیاد جامعه باشد وگرنه نوجوان از آنها دوری خواهد کرد. اگر هدف تربیت، شکل دادن شخص است، نباید هدف و روش را با هم اشتباه گرفت تا نتیجه غیرطبیعی به دست نیاید. استدلال کردن با نوجوان دقیقاً معکوس کردن ترتیب طبیعی دریافت ها و شکل دادن فردی قابل قبول است. باید با افکار و احساسات نوجوان کنار آمد تا از تبدیل او به شخصی آشوب گر و حساب گر اجتناب کرد. طبق نظر روسو، تربیت نوجوان قبل از سن بلوغ نباید براساس اجبار، اطاعت و بی توجهی به اصول اجتماعی باشد. روسو بر این عقیده است که استدلال کردن با نوجوان کاری بیهوده و تضادآفرین است. روسو از روشی تربیتی دفاع می کند که به آماده کردن عقل ذهنی نوجوان از طریق به کارگیری عقل حسی او می پردازد به گونه ای که نوجوان برای استفاده از نیروی خرد توسط خودش و نه به دلیل عاملی خارجی به طور کافی استحکام شخصیتی بیابد. در اینجا منظور از عقل صرفاً توانایی تشخیص خوب و بد و بهره گیری از قضاوت خود نیست بلکه همین طور قوت خواستن و انتخاب بهترین یا بدترین است. می توان نتیجه گرفت که تعلیم عقلانی از عقل یک ابزار می سازد یعنی وسیله ای که برای رسیدن به هدفی مشخص به کار می رود درحالی که عقل فقط یک گشاینده جهت پیشرفتی تدریجی است. نباید هدف و وسیله یعنی تربیت عقلانی و تربیت توسط عقل را با هم اشتباه گرفت زیرا عقلی بچگانه وجود دارد که مخصوص نوجوان است که فقط الزامی را می شناسد که با اجبار همراه نیست و ارزش های اخلاقی و احتیاجات اجتماعی هر چه بیشتر فرد تربیت کننده به ویژگی سنی نوجوان توجه کند توسعه خواهد یافت. می توان این ایراد را بر این نظریه که لزوم تغییر افراد را پیشنهاد می کند وارد دانست که وجود داشتن اخلاق در جنین جامعه ای ادامه می یابد. روسو مفهوم «شهروند» را به عنوان «عضو حاکم» مطرح کرده است. این دوگانگی آشکار بر مبنای مفهوم فرموله شده «آزادی اخلاقی» است که طبق آن «تبعیت از قانون، آزادی ست» و «آزاد بودن» در تعریف مفهومی قرارداد اجتماعی به معنای «تبعیت از اراده عمومی» است. هر فرد وجود اخلاقی اش را به منظور شرکت در تشکیل اجتماع از دست می دهد.
با این وجود فرضیه ای دیگر مطرح است که در آن روسو استدلال می کند که هر فرد می تواند اراده ای ویژه مخالف یا متفاوت از اراده عمومی که به عنوان شهروند دارد داشته باشد. نظر روسو این است که بهتر است برای نوجوان از واژه هایی که بزرگسالان دربارهٔ اخلاق به کار می برند خودداری کرد. این یادآوری کاربردی عمومی دارد و می تواند به شکل یک اصل درآید: فایده ای ندارد که به نوجوان لغات و علامت هایی که هیچ گونه مفهومی برایش ندارند را بیاموزیم. روسو مفهوم زبانی جالبی را به کار می گیرد. در صورتی که ایده ای از اشیاء نداشته باشیم چگونه لغات می توانند خودشان ایده های ذهنی به وجود آورند؟ لغات در واقع علاماتی هستند که به اشیاء یا ایده ها مربوط می شوند. برای یک نوجوان واژه ها می توانند جهت طرح اشیاء در غیابشان به کار روند درحالی که اگر این واژه ها صرفاً ایده ها را نشان دهند، همانند مفاهیم اخلاقی، به دنیای واقعیت مربوط نخواهند بود بلکه دنیایی ذهنی را مجسم می کنند که هنور دنیای نوجوان نیست. نتیجه ای که روسو می گیرد آن است که برای تغییر ندادن ماهیت ذهنیت هایی که نوجوان دربارهٔ اخلاق دارد، ایده آل آن است که شناخت او را به تجربیات حسی محدود کنیم. با توجه به این اصل که تربیت باید ریتم طبیعی نوجوان را حفظ کند، روسو پیشنهاد می کند که جریان یادگیری او را نباید با تعجیل از طرف بزرگسالان شتاب داد. اگر این اصل رعایت نشود در نوجوان نگرشی غیرعقلانی و تغییر شکل یافته از اخلاق ایجاد خواهد شد. بعد از نشان دادن خطراتی که در تربیت نوجوان در به کارگیری لغات اخلاقی قبل از آن که وی قادر به درک آنها باشد وجود دارد، روسو از آن نتیجه می گیرد که ذهنیت های نوجوان به داده های حسی محدود می شود. عقل در فرایند گسترش روانی فرد به دو صورت شکل می گیرد: نخست «عقل حسی» ست که ابتدایی ترین می باشد و جوهره «عقل ذهنی» را شکل می دهد. عقل حسی از نظر زمانی پیش از عقل ذهنی ست. تربیت مناسب عقل حسی باید گسترش عقل ذهنی را ممکن کند. اصلی که در اینجا نیز پروژه تربیتی را حرکت می دهد رعایت کردن ترتیب طبیعی ست که با عقل حسی شروع می شود.
دانشنامه آزاد فارسی
در گذشته، به هریک از گروه های متعدد ایزومری، با فرمول عامC۵H-۱۱ گفته می شد.
(با عنوان فرعی اندر تعلیم و تربیت) کتابی در اصول تعلیم و تربیت طبیعی، تألیف ژان ژاک روسو، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۶۲. امیل را، که در زمانِ چاپ نیز بدان توجه فراوان شد، مهم ترین اثر روسو دانسته اند. آورده اند که کانتقدم زدن های عصرگاهی خود را فقط دو بار در همۀ زندگانی اش فراموش کرد، و یکی از آن بارها هنگامی بود که غرقِ خواندنِ امیل بود. امیل به واقع رمانی روان شناختی است؛ روسو در این کتاب با تأکید بر نیک ذاتی فطرت آدمی، خصایل بد او را به وضعیت ناهنجار اجتماعی منتسب می کند. این است که او امیلِ خود را نه براساس قواعد و سنت های قراردادی مدارس، بلکه براساس شناخت طبیعت واقعی او تربیت می کند. روسو بر آن است که اگر تربیت اشخاص، حتی کودکی چون امیل، که در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده و همۀ شرایط و امکانات تحصیل زیر نظر مربیان کارآمد را داراست، بر طبیعت و منش های ذاتی آن ها استوار نباشد، از آن ها موجوداتی بی روح و مصنوعی می سازد. امیل را می توان پایۀ مطالعات روان شناسی کودک دانست. روسو با واردکردن اصول روش تجربی در حوزۀ مسائل تربیتی، انقلابی در تعلیم و تربیت پدید آورد. جدا از اندیشه های نوین و بی پروایی که در امیل پرورده شده، نثر و ساختار سرزنده و شاعرانۀ آن نیز بسیار ستوده شده است.