کلمه جو
صفحه اصلی

گلشکر

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: gol še(a)kar) ]گل + شکر= در قدیم به مجاز) لب معشوق ، زیبارو[ ، لب گلگون معشوق ، گلِ زیبارو.


اسم: گلشکر (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: gol še(a)kar) (فارسی: گلشکر) (انگلیسی: gol shekar)
معنی: ( به مجاز ) لب گلگون معشوق، گل زیبارو، [گل، شکر= ( در قدیم ) ( به مجاز ) لب معشوق، زیبارو]، گلِ زیبارو

فرهنگ فارسی

معجونی که ازبرگ گل گلاب وشکریاقنددرست میکنندو آنراگلقندهم میگویند
( اسم ) ترکیبی است از شکر و برگ گل سرخ گل انگبین : اکنون که گشتی گلشکر قوت دلی نور نظر از گل بر آبر دل گذر آن از کجا این از کجا ? ( دیوان کبیر )

فرهنگ معین

( ~ . ش کَ یا کَّ ) (اِمر. ) معجونی از برگ گل سرخ و شکر یا قند که برای تقویت معده به کار می بردند.

لغت نامه دهخدا

گلشکر. [ گ ُ ش ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) مرکبی از شکر وبرگ گل و بهترین آن آفتابی است و گاهی بجای قند، شهد اندازند و آنرا گل انگبین خوانند و جلنجبین معرب آن است. ( آنندراج ). گلقند. ( غیاث ). مرکب از گل و شکر، معروف به گلقند که قوت دل افزاید. ( از انجمن آرای ناصری ). ورد مربا، داروی نیک. ( زمخشری ). گل سرخ که در شکر پرورند و آن مسهلی باشد. گز اصفهان :
خواجه ابوعلی سینا رحمةاﷲ میگوید از چیزها که من بر بسیار کس آزمودم و سودمند یافتم گلشکر تازه است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
زین دو تنها هیچ قوت ناید اندر جان و دل
قوت جان را و دل را گلشکربه گل شکر.
سنایی.
ز گلشکر لفظ و تفاح خلقش
شماخی نظیر صفاهان نماید.
خاقانی.
گو درد دل قوی شو و گو تاب تب فزای
زین گلشکر مجوی و از آن ناردان مخواه.
خاقانی.
گلشکر را زرشک نی شکرش
زهر در حلق و خار در جگر است.
خاقانی.
بشیرینی از گلشکر نوش تر
بنرمی ز گل نازک آغوش تر.
نظامی.
آدم از آن دانه که شد حیضه دار
توبه شدش گلشکر خوشگوار
توبه دل در چمنش بوی توست
گلشکرش خاک سر کوی توست
دل ز تو چون گلشکر توبه خورد
گلشکر از گلشکری توبه کرد.
نظامی.
گر گلشکر خوری بتکلف زیان کند
ور نان خشک دیر خوری گلشکر بود.
سعدی.
رویت گل و لب تو شکر وین عجب که نیست
جز درد دل به حاصل از آن گلشکر مرا.
امیرخسرو.
قرص لیموی تو گوارشت لطیف عنبر
گلشکر باشد و گلقند و شراب دینار.
بسحاق اطعمه.

فرهنگ عمید

معجونی از گلبرگ های گل سرخ و شکر یا قند که در قدیم به عنوان مسهل به کار می رفت، گل قند: صدهزاران جان تلخی کش نگر / همچو گل آغشته اندر گل شکر (مولوی: ۱۳۱ )، گر گل شکر خوری به تکلّف زیان کند / ور نان خشک دیر خوری گل شکر بُوَد (سعدی: ۱۱۱ ).

پیشنهاد کاربران

به معنای گل خوش _باحمت_خوش زبان

گل شکر : /gol še ( a ) kar/ گلشکر [گل شکر= ( در قدیم ) ( به مجاز ) لب معشوق، زیبارو]، لب گلگون معشوق، گلِ زیبارو. اسم گلشکر مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .

گلشکر : گل شکر : /gol še ( a ) kar/ گلشکر [گل شکر= ( در قدیم ) ( به مجاز ) لب معشوق، زیبارو]، لب گلگون معشوق، گلِ زیبارو.
اسم گلشکر مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .


کلمات دیگر: