کلمه جو
صفحه اصلی

دندانه دندانه

فارسی به انگلیسی

saw-toothed

saw-toothed, toothed


مترادف و متضاد

cogged (صفت)
دندانه دندانه

serrate (صفت)
دندانه دندانه، مضرس، اره ای

crenate (صفت)
دندانه دندانه، کنگره دار

dentate (صفت)
دندانه دندانه، دندانه دار، مضرس

saw-toothed (صفت)
دندانه دندانه، دارای دندانه اره مانند

فرهنگ فارسی

مضرس . دارای برجستگی ها و بریدگی های بر کناره مانند چرخ ساعت و جز آن .

لغت نامه دهخدا

دندانه دندانه. [ دَ دا ن َ / ن ِ دَ دان َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) مضرس. دارای برجستگیها و بریدگیهای برکناره مانند چرخ ساعت و جز آن : تضریس ؛ دندانه دندانه کردن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دندانه شود.


کلمات دیگر: