مترادف مواضع : موضع ها، جایگاهها، مکانها، موارد
مواضع
مترادف مواضع : موضع ها، جایگاهها، مکانها، موارد
مترادف و متضاد
۱. موضعها، جایگاهها، مکانها
۲. موارد
فرهنگ فارسی
جمع موضع
( اسم ) جمع موضع جاها مکانها .
( اسم ) جمع موضع جاها مکانها .
فرهنگ معین
(مَ ض ) [ ع . ] (اِ. ) جِ موضع ، جاها، مکان ها.
لغت نامه دهخدا
مواضع. [ م َ ض ِ ] ( ع اِ ) ج ِ موضع به معنی جای. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ص 96 ). || جایها و محلها و قریه ها. ( ناظم الاطباء ). ج ِ موضع. جایگاهها. محلها. موقعها. موردها. مطلق مکانها : اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد به منزلت درویشی باشد. ( کلیله و دمنه ). در آن مواضع که به روزگار دیگر پادشاهان ملک ملوک را ناسزا می گفتند امروز همواره عبادت می کنند. ( کلیله و دمنه ). هر که...در مواضع شبهت به رخصت و غفلت راضی گردد از... میامن مجاهدت در عبادت باز ماند. ( کلیله و دمنه ). || سرگذشتها. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح منطقی ) طوبیقا ، و آن درجدل قوانین و اموری است که بدان صناعت جدل را تنظیم کنند. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به طوبیقا شود.
فرهنگ عمید
= موضع
موضع#NAME?
پیشنهاد کاربران
موضوع ها، مطالب، موارد. . .
کلمات دیگر: