کلمه جو
صفحه اصلی

اوتاد

فرهنگ فارسی

میخها، جمع وتد، پیشوایان وبزرگان طریقت، پیشوایانی که درپارسایی وخداپرستی استوارباشند
( اسم ) جمع وتد. ۱ - میخها. ۲ - وتدهای عروض و آنها سه اند : مقرون مفروق مجتمع . ۳ - پیشوایان طریقت . ۴ - چهارتن از بزرگان که در چهار جهت دنیا باشند و بمنزل. چهار رکن عالمند .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وتد. ۱ - میخ ها. ۲ - بزرگان طریقت .

لغت نامه دهخدا

اوتاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَتَد. میخ ها. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ).
- اوتاد ارض ؛ کوههای روی زمین : والجبال اوتاداً. (قرآن 7/78).
- اوتاد بلاد ؛ رؤسای آن .
- اوتادفم ؛ دندانها.
|| (اصطلاح صوفیه ) اقطاب و بزرگان ، چهار نفر مرد هستند که منزلهای آنان بر چهار منزل یعنی ارکان عالم است که مشرق و مغرب و شمال و جنوب باشد و با هریک از آنان مقام آن جهت میباشد. (از تعریفات ). در مغرب عبدالحلیم است و درمشرق عبدالحی ، در شمال عبدالمجید و در جنوب عبدالقادر که محافظت جمله ٔ عالم و معموره ٔ دنیا از برکت ایشان است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). برابر اخبار، اوتاد چهارتن از اولیاء هستند که همیشه در عالم برقرارندو اگر یکی از آنان بمیرد دیگری بجای او آید :
بدیشان گرفته ست عالم شکوه
که اوتاد عالم شدند این گروه .

نظامی .


اوتاد در اصطلاح متصوفه گروهی از اولیأاﷲ هستند که از حیث رتبه از اقطاب فروتر و از دیگر رتب برترند. رجوع به وتد در همین لغت نامه شود.
- اوتاد اربعه ؛ در اصطلاح منجمین عبارتند از: طالع، غارب ، وتدالسماء، وتدالارض .خانه ٔ اول و چهارم و هفتم و دهم زایجه را گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- اوتاد زائله یا زائل الوتد ؛ در اصطلاح نجوم خانه های سوم و ششم و نهم ویازدهم باشند.
- اوتاد زمام ؛ نزد اهل جفر عبارت است از حرف اول و چهارم و هفتم و دهم و اگرحروف زمام زیاده از دوازده باشد دو حرف در میان بگذارند و حرف سوم بگیرند و همچنین تا آخر حروف زمام . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
- اوتاد طالع ؛ بدانکه نزد منجمین اوتاد طالع مولود چهار است . اول برج طالع که خانه ٔ اول است و آن تعلق دارد به تن و جان و عمر و زندگانی مولود. دوم خانه ٔ چهارم و آن تعلق دارد بمعاش و روزی و ملک و مقام و پدر. سوم خانه ٔ هفتم و آن تعلق داردبه تزویج و زوجه و مراد و مقصود. چهارم خانه ٔ دهم وآن تعلق دارد بحکومت و شغل و عمل و دولت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- اوتاد قائمه ؛ در اصطلاح احکامی آن است که در بیوت زوائج در بیت رابع و عاشر تخلف نباشد مثلاً اگر عقرب در خانه ٔ اول است دلو در خانه ٔ چهارم و اسد در خانه ٔ دهم باشد.در اینصورت اوتاد را قائمه گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
- اوتاد مایله ؛ در اصطلاح احکامی خانه های دوم و پنجم و یازدهم بیوت مائلة الوتد باشند و آنها را اوتاد مایله نیز نامند. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
- حروف اوتاد . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و رجوع به وتد در همین لغت نامه شود.

اوتاد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَتَد. میخ ها. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ).
- اوتاد ارض ؛ کوههای روی زمین : والجبال اوتاداً. ( قرآن 7/78 ).
- اوتاد بلاد ؛ رؤسای آن.
- اوتادفم ؛ دندانها.
|| ( اصطلاح صوفیه ) اقطاب و بزرگان ، چهار نفر مرد هستند که منزلهای آنان بر چهار منزل یعنی ارکان عالم است که مشرق و مغرب و شمال و جنوب باشد و با هریک از آنان مقام آن جهت میباشد. ( از تعریفات ). در مغرب عبدالحلیم است و درمشرق عبدالحی ، در شمال عبدالمجید و در جنوب عبدالقادر که محافظت جمله عالم و معموره دنیا از برکت ایشان است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). برابر اخبار، اوتاد چهارتن از اولیاء هستند که همیشه در عالم برقرارندو اگر یکی از آنان بمیرد دیگری بجای او آید :
بدیشان گرفته ست عالم شکوه
که اوتاد عالم شدند این گروه.
نظامی.
اوتاد در اصطلاح متصوفه گروهی از اولیأاﷲ هستند که از حیث رتبه از اقطاب فروتر و از دیگر رتب برترند. رجوع به وتد در همین لغت نامه شود.
- اوتاد اربعه ؛ در اصطلاح منجمین عبارتند از: طالع، غارب ، وتدالسماء، وتدالارض.خانه اول و چهارم و هفتم و دهم زایجه را گویند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- اوتاد زائله یا زائل الوتد ؛ در اصطلاح نجوم خانه های سوم و ششم و نهم ویازدهم باشند.
- اوتاد زمام ؛ نزد اهل جفر عبارت است از حرف اول و چهارم و هفتم و دهم و اگرحروف زمام زیاده از دوازده باشد دو حرف در میان بگذارند و حرف سوم بگیرند و همچنین تا آخر حروف زمام. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- اوتاد طالع ؛ بدانکه نزد منجمین اوتاد طالع مولود چهار است. اول برج طالع که خانه اول است و آن تعلق دارد به تن و جان و عمر و زندگانی مولود. دوم خانه چهارم و آن تعلق دارد بمعاش و روزی و ملک و مقام و پدر. سوم خانه هفتم و آن تعلق داردبه تزویج و زوجه و مراد و مقصود. چهارم خانه دهم وآن تعلق دارد بحکومت و شغل و عمل و دولت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- اوتاد قائمه ؛ در اصطلاح احکامی آن است که در بیوت زوائج در بیت رابع و عاشر تخلف نباشد مثلاً اگر عقرب در خانه اول است دلو در خانه چهارم و اسد در خانه دهم باشد.در اینصورت اوتاد را قائمه گویند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- اوتاد مایله ؛ در اصطلاح احکامی خانه های دوم و پنجم و یازدهم بیوت مائلة الوتد باشند و آنها را اوتاد مایله نیز نامند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ عمید

۱. [جمعِ وَتَد] = وتد
۲. (تصوف ) چهار یا هفت تن از پیشوایان و بزرگان طریقت که جهان هیچ گاه از وجود آنان خالی نیست و هرگاه یکی از آنان فوت شود نایبی جای او می نشیند، هفت تنان، هفت مردان: هفت فرزند تو که اوتادند / هر یکی غوث هفت کشور باد قطبشان صدر صفهٴ ملکوت / که مقامش ز عرش برتر باد (عراقی: ۱۱۸ ).

۱. [جمعِ وَتَد] = وتد
۲. (تصوف) چهار یا هفت تن از پیشوایان و بزرگان طریقت که جهان هیچ‌گاه از وجود آنان خالی نیست و هرگاه یکی از آنان فوت شود نایبی جای او می‌نشیند؛ هفت‌تنان؛ هفت‌مردان: ◻︎ هفت‌فرزند تو که اوتادند / هر یکی غوث هفت‌کشور باد ـ قطبشان صدر صفهٴ ملکوت / که مقامش ز عرش برتر باد (عراقی: ۱۱۸).


دانشنامه آزاد فارسی

(مفرد آن وَتَد، در لغت به معنای اساس و پایه و میخ) در اصطلاح عرفان گروه چهار نفری از اولیای خدا که چهار رکن عالم اند. اعضای این گروه مقامی فراتر از ابدال و فروتر از امام و قطب دارند. در باور شماری از عارفان، اوتاد چهار نفرند که موکل بر چهار جهت عالم اند. بدین ترتیب که هریک از نواحی شرق، غرب، شمال و جنوب عالم تحت تدبیر و تربیت یکی از این چهار تن است و خداوند چهار سوی جهان را به وسیلۀ آنان نگاه می دارد. به اعتقاد اینان، چون یکی از اوتاد درگذرد، یکی از ابدال دوازده گانه ـ و یا بُدَلاء هفت گانه ـ جانشین او می شود. بدین ترتیب ممکن است که اوتاد تا مقام قطبیّت نیز ارتقا یابند. شایان ذکر است که هرچند متعدّدبودن درجات اولیا امری است صحیح، این تفاصیل که هیچ دلیلی بر آن ذکر نشده و خصوصاً امکانِ رسیدن اوتاد به مقام قطبیّت عالم، که مخصوص و منحصر در وجود امامان دوازده گانه است، امری است که بنابر اعتقاد صحیح شیعه پذیرفتنی نیست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته می شود که در سلسله مراتب اولیا مقامی فروتر از قطب و امامان و افراد، و فراتر از ابدال و ابرار و اخیار دارند.
اوتاد در لغت به معنی میخ هاست . در قرآن کریم از کوه ها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است که در کتب روایات آن را به گروه های مختلف اولیا تعبیر و تفسیر کرده اند.
روایات
درباره جای گاه و مرتبه اوتاد نیز اختلاف نظر دیده می شود. اکثر متون جای گاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا یا افراد معرفی می کنند. اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال می دانند.
جانشینی در طبقات اولیا
...

جدول کلمات

میخ ها

پیشنهاد کاربران

اوتاد به معنى لشکر میباشد
در قرآن سوره فجر
فرعون ذی اوتاد
الذین طغوا فى البلاد
و اکثرهم فی الفساد
إگه دقت کنید در سوره همین معنی کاملا درست تر و کاملتر هست


اوتاد به معنی میخ. مثل والجبال اوتادا، که کوهها به منزله میخ های زمین هستن و آن را در جای خود نگه داشته اند. البته در آیه فرعون ذی الاوتاد هم اگه بزرگان حکومتی مانند میخ موجب استواری آن حکومت باشند، به آنها اوتاد گفته می شود.


کلمات دیگر: