کلمه جو
صفحه اصلی

اندرزگر

فارسی به انگلیسی

counsel, counsellor, counselor

فرهنگ فارسی

مشاور . معلم . ناصح . واعظ

لغت نامه دهخدا

اندرزگر. [ اَ دَ گ َ ] ( ص مرکب ) مشاور. معلم.( در زمان ساسانیان ). ( ایران در زمان ساسانیان ص 252 ). واعظ. ناصح. مذکر. پند دهنده. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. اندرزدهنده، پنددهنده، نصیحت کننده.
۲. در دورۀ ساسانیان، مشاور.

دانشنامه آزاد فارسی

اَندَرزگر
عنوانی مذهبی در روزگار ساسانیان، به معنای مشاور و معلّم. ظاهراً رهبر روحانی مَزدَکیان را اندرزگر می خوانده اند که د ر ۵۲۸/۵۲۹ م در کشتار مزدکیان کشته شد. از مالالاس مورخ قرن ۶م ، تِئوفانِس، نویسندۀ بیزانسی قرن ۸ ـ۹م و تیموتِئوس، که هم عصر مزدک بود، سه سند دربارۀ این اندرزگر در دست است . مالالاس و تئوفانِس مطلب خود را از تیموتئوس گرفته اند که او ایرانی به مسیحیت گرویده، به نام بستگر بود. مالالاس در گزارش خود، رهبر روحانی مزدکیان را که به اشتباه مانویان خوانده ایندرزر می نویسد و تئوفانس ، ایندزروس . مزدک را اندرزگر نیز دانسته اند.

اندرزگر (کتاب). اَندَرزگَر (کتاب)
کتابی به فارسی میانه، در ستایش فضایل کتاب وزیدگ والِنْس رومی، تألیف اندرزگر پسر زادان فرخ از منجمان ایرانی اواخر دورۀ ساسانی یا اوایل دورۀ اسلامی. مندرجات اصلی کتاب اندرزگر به احتمال بسیار یونانی بوده است و ایرانیان مطالبی بر آن افزوده اند. کتاب با عنوان موالید از پهلوی به عربی ترجمه شده است، اما اصل پهلوی و ترجمۀ عربی آن در دست نیست.


کلمات دیگر: