هوا خوردن فاسد شدن چیزی در مجاورت هوا تصرف کردن هوا در مزاج
هوا یافتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هوا یافتن. [ هََ ت َ ] ( مص مرکب ) هوا خوردن. فاسد شدن چیزی در مجاورت هوا. ( یادداشت مؤلف ). || تصرف کردن هوا در مزاج. ( غیاث ) :
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده ست
از دم عیسی هوا یابددل بیمار من.
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده ست
از دم عیسی هوا یابددل بیمار من.
صائب.
کلمات دیگر: