کلمه جو
صفحه اصلی

اوسط

فارسی به انگلیسی

median, intermediate, osculant

جمع : اواسط


فرهنگ فارسی

میانه، میانین، متوسط، معتدل
(صفت ) ۱ - پسندیده تر. ۲ - برتر. ۳ - برگزیده.۴ - میانه میانین میانگی. ۵ - حد فاصل بین اوج و حضیض را گویند . بیرونی گوید : (ناچار اندرین فلک جایی است که دوری او از زمین بمیان بعد ابعد دورترین و میان بعد اقرب نزدیکترین است و نقصان او همچند زیادت اوست براین و او را بعد اوسط خوانند ای میانه . ) یا حد اوسط . حد وسط در صغری و کبرای قیاس زیرا واسطه در سرایت حکم از اکبر به اصغر است .

فرهنگ معین

(اَ یا اُ سَ ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - پسندیده تر. ۲ - برگزیده . ۳ - میانه ، میانین .

لغت نامه دهخدا

اوسط. [ اَ س َ ]( ع ص ) میانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). میانگی. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل ) ( مهذب الاسماء ).
- اوسطالشی ؛ مابین دو کرانه آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
- حد اوسط ؛ حد وسط. ( مهذب الاسماء ).
- علم اوسط ؛ ریاضی ( هندسه ، هیأت ، ارثماطیقی ( یا خواص اعداد )، موسیقی یا علم الحان ). ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
|| ( ن تف ) میانه تر. وسطتر. ( آنندراج ): خیرالامور اوسطها. || برگزیده. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). پسندیده تر و برازنده تر و بهتر و برگزیده تر. ( مهذب الاسماء ).نیکوتر و فاضل تر. ( آنندراج ). ج ، اواسط.
- اوسطالقوم ؛ گزیده آن قوم. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. میانه، میانین.
۲. متوسط، معتدل.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَوْسَطِ: متوسط ترین
ریشه کلمه:
وسط (۵ بار)

(بر وزن فلس) در میان واقع شدن «وَسَطَ الْقَوْمَ وَ الْمَکانَ وَسْطاً» در میان قوم و در میان مکان قرار گرفت (اقرب) . با آن دویدن غبار برانگیختند و در میان جمع قرار گرفتند. و نیز به معنی «بین» آید «جَلَسْتُ وَسْطَ الْقَوْمِ» در میان آنها نشستم در این صورت وسط (بر وزن فرس) نیز گفته می‏شود. وَسَط (به فتح و،س) اسم است به معنی معتدل و میانه. در صحاح گفته وسط از هر چیز معتدلترین آن است گویند «شَیْ‏ءٌ وَسَطٌ» میانه است نسبت به مرغوب و نامرغوب، واسطةالقلاده جوهری است در وسط دانه‏های گردنبند و بهترین آنهاست. . در «شهد» راجع به این آیه مفصلاً صحبت شده است و آن به ظاهر عام است ولی فقط به عده معدودی تطبیق می‏شود. . اوسط در آیه به معنی وسط است چنانکه در مصباح و اقرب الموارد گفته است. یعنی کفاره قسم اطعام ده مسکین است از متوسط آنچه به خانواده خود می‏خورانید. یا لباس ده نفر و یا آزاد کردن یک بنده است. . اوسط در اینجا نظیر آیه سابق است گویند: «فُلانٌ مِنْ وَسَطِ قَوْمِهِ» او از نیکان قومش است یعنی عاقلتر آنها. گفت: نگفتم چرا خدا را تسبیح نمی‏کنید. . وسطی مونث اوسط به معنی متوسط است ذکر صلوة وسطی بعد از «الصلوات» دلیل اهمیت آن است و آن ذکر خاص بعد از عام می‏باشد. در وسائل الشیعه پنج روایت نقل کرده که مراد از صلوة وسطی نماز ظهر است و درروایت ششم از علی «علیه السلام»: «اِنَّها الْجُمْعَةُ یَوْمَ الْجُمْعَةِ وَ الظُّهْرُ فی سائِرِ الْاَسَّامِ» آن روز جمعه نماز جمعه و در روزهای دیگر نماز ظهر است از جمله روایت محمد بن مسلم از امام صادق «علیه السلام» است که فرمود: «صَلوةُ الْوُسْطی هِیَ الْوُسْطی مِنْ صَلوةِ النَّهارِ وَ هِیَ الظُّهْرُ...» در این روایت اشاره به علت تسمیه است یعنی در روز سه نماز واجب است و نماز ظهر در وسط آنهاست. و از جمله «عَنْ اَبی بَصیرِ قالَ سَمِعْتُ اَباعَبْدِاللَّهِ «علیه السلام» یَقُولُ: صَلوةُ الْوُسْطی صَلوةُ الظُّهْرِ و هِیَ اَوَّلُ صَلاةٍ اَنْزَلَ اللَّهُ عَلی نَبِیِّهِ «صلی اللَّه علیه و آله».» صاحب وسائل در ذیل روایات فرموده روایاتی که اشعار دارد به اینکه صلوة وسطی نماز عصر است محمول بر تقیه می‏باشد. طبرسی شش قول درباره آن نقل فرموده: نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشاء، نماز صبح، یکی از نمازهای پنجگانه که تعیین نشده تا به همه آنها محافظت کنند. ولی مرحوم طبرسی قول اول را اختیار کرده و فرماید: آن از ابوجعفر باقر و امام صادق علیهم السلام مروی است و آن اختیار زید بن ثابت، ابوسعید خدری... و قول ابوحنیفه و اصحاب او است. و روایتی که از علی «علیه السلام» نقل شد بعض زیدیه از آن حضرت نقل کرده و در وسائل الشیعه از مجمع نقل شده است. به نظر می‏آید: علت توصیه نماز ظهر آن است که در وقت کثرت مشغله واقع شده، مسلمان واقعی که به کار دنیا و آخرت هر دو اهمیت می‏دهد باید از آن نماز و وقتش غلفت نکند.


کلمات دیگر: