کلمه جو
صفحه اصلی

مهزول

فرهنگ فارسی

لاغر، کم گوشت، مهازیل جمع
( صفت ) لاغر ضعیف جمع : مهازیل .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (ص . ) لاغر، ضعیف . ج . مهازیل .

لغت نامه دهخدا

مهزول. [ م َ ] ( ع ص ) لاغر. ( منتهی الارب ). شخصی دچار به هزال و لاغری. ( از اقرب الموارد ). نزار. نحیف. ج ، مهازیل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : چون از صید چیزی نماند مگر یکان و دوگان مجروح و مهزول. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ عمید

لاغر، کم گوشت.


کلمات دیگر: