( آنچش ) ( اسم ) مخفف ( آنچه اش ) آنچه او را بیفزود در تن هر آنچش بکاست ( فردوسی ) .
انچش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آنچش ) آنچش. [ چ ِ ] ( ضمیر + حرف ربط + ضمیر ) مخفف آنچه اش. آنچه او را :
بدو بازداد آنچنان کش بخواست
بیفزود در تن هر آنچش بکاست.
گسستی هرچه را کآن خود به پیوستی.
بدو بازداد آنچنان کش بخواست
بیفزود در تن هر آنچش بکاست.
فردوسی.
فرود آوردی آنچش خود برآوردی گسستی هرچه را کآن خود به پیوستی.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
( آنچش ) آنچه اش، آنچه او را.
کلمات دیگر: