کلمه جو
صفحه اصلی

نپور

فرهنگ فارسی

( اسم ) نفیر: نه باباونه باخواجه پوراست درازوخشک ولاغرچون نپوراست . ( میراهل رازی جهالغ. )

لغت نامه دهخدا

نپور. [ ن َ ] ( اِ ) بمعنی نفیر است که برادر کوچک کرنا باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نفیر. ( از جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ نظام ). نوعی از نفیر و شیپور. ( ناظم الاطباء ). مبدل نفیر است ، یا بالعکس. ( فرهنگ نظام ) :
نه باباو نه با خواجه نه پور است
دراز و خشک و لاغر چون نپور است.
میرابل رازی ( از جهانگیری ).


کلمات دیگر: