کلمه جو
صفحه اصلی

خلاف کننده

فرهنگ فارسی

آنکه خلاف امری کند که بدان مامور بوده است یا تخلف کننده .

لغت نامه دهخدا

خلاف کننده. [ خ ِ / خ َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنکه خلاف امری کند که بدان مأمور بوده است ، شطوس. ( منتهی الارب ). || تخلف کننده. گناهکار. خاطی.


کلمات دیگر: