( صفت ) مونث خفی پنهان پوشیده نهفته . جمع : خفایا خفیات .
خفیفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خفیفة ) خفیفة. [ خ َ ف َ ] ( ع ص ) مؤنث خفیف. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
- کواکب خفیفه ؛ نه کوکب است که نیک خرد می نماید از قدرسادس خردتر و این نه کوکب علاوه بر هزاروهشت کوکب است اقدار و اعظام سته است و بطلیموس این نه کوکب را عظم خواند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- کواکب خفیفه ؛ نه کوکب است که نیک خرد می نماید از قدرسادس خردتر و این نه کوکب علاوه بر هزاروهشت کوکب است اقدار و اعظام سته است و بطلیموس این نه کوکب را عظم خواند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خفیفة. [ خ َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث خفیف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
- کواکب خفیفه ؛ نه کوکب است که نیک خرد می نماید از قدرسادس خردتر و این نه کوکب علاوه بر هزاروهشت کوکب است اقدار و اعظام سته است و بطلیموس این نه کوکب را عظم خواند. (یادداشت بخط مؤلف ).
کلمات دیگر: