ریاب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ریاب . (اِخ ) دهی از بخش جویمند حومه ٔ شهرستان گناباد. دارای 820 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و زعفران و بنشن و راهش ماشین رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ریاب . [ رَی ْ یا ] (ع ص ) امر ریاب ؛ کار ترساننده و درشک افگننده .(ناظم الاطباء). کار ترساننده . (از اقرب الموارد).
ریاب .(اِخ ) دهی از بخش رودسر شهرستان لاهیجان . دارای 167 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات ، بنشن ، ارزن ، گردو، فندق و لبنیات و صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
[ رِ ] ( اِخ ) ابن حنیف بن رئاب بن حارث بن امیةبن زید الانصاری. صحابی بدری است. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). او در جنگ بدر شرکت کرد و در روز بئر معونة کشته شد. ( از الاصابة ج 2قسم 1 ).
رئاب. [ رِ ] ( اِخ ) رئاب بن عبداﷲ. محدث و جد عبداﷲ صحابی و جد زینب بنت جحش بود که از ازواج مطهرات بشمار می رفت. ( از منتهی الارب )( از تاج العروس ). و رجوع به اصابة ج 2 قسم 4 شود.
رئاب . [ رِ ] (اِخ ) رئاب بن عبداﷲ. محدث و جد عبداﷲ صحابی و جد زینب بنت جحش بود که از ازواج مطهرات بشمار می رفت . (از منتهی الارب )(از تاج العروس ). و رجوع به اصابة ج 2 قسم 4 شود.
رئاب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رأب . (از ناظم الاطباء). (منتهی الارب ). رجوع ب-ه رأب شود. رؤبة. کفشیر و چوب پاره که بدان پیوند کنند بر خنور شکسته . (از آنندراج ). رجوع به رأب شود. || ج ِ رُؤْبة. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). رجوع به رؤبة شود. || مصلح : هو رِئاب بنی فلان ؛ ای مصلحهم . (اقرب الموارد).
[ رِ ] (اِخ ) ابن حنیف بن رئاب بن حارث بن امیةبن زید الانصاری . صحابی بدری است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). او در جنگ بدر شرکت کرد و در روز بئر معونة کشته شد. (از الاصابة ج 2قسم 1).
ریاب. ( اِخ ) دهی از بخش جویمند حومه شهرستان گناباد. دارای 820 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و زعفران و بنشن و راهش ماشین رو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
ریاب.( اِخ ) دهی از بخش رودسر شهرستان لاهیجان. دارای 167 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول عمده آنجا غلات ، بنشن ، ارزن ، گردو، فندق و لبنیات و صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
دانشنامه عمومی
ریاب (رودسر)
ریاب (گناباد)
عکس هوایی
سایت رسمی ریاب
به طور کلی اقلیم بومی منطقه به علت واقع شدن در حاشیه کویر و دوری از دریا از نوع آب و هوای صحرایی و بیابانی گرم و خشک است. از مهم ترین ویژگی های اقلیم منطقه پدیده خشکی است. این روستا از نظر پهنه بندی اقلیمی، در اقلیم گرم و خشک قرار دارد.مختصات: ۳۴°۲۰′۵۵″ شمالی ۵۸°۳۷′۲۵″ شرقی / ۳۴٫۳۴۸۶۱°شمالی ۵۸٫۶۲۳۶۱°شرقی / 34.34861; 58.62361
عمده آب کشاورزی از قنات آن تأمین می شود. مزار ابومنصور ریابی در نزدیکی مظهر قنات قرار دارد. ساکنین بیشتر به کشاورزی سنتی مشغول هستند.بناهای مسکونی قدیمی همه گلی با تزیینات آجری می باشند.مسجد، درقلعه، انبارآب بالای ده، انبارآب قلعه، مزارابومنصور، برجهای قلعه، مدرسه قدیم، حمام و....از جمله دیدنیهای این روستا است.
ریاب دارای هزار سال تاریخ مکتوب بوده و جزو قدیمی ترین روستاهای گلی کشور به حساب می آید. این روستا در سال 1387 هجری شمسی در زمره آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. روستای ریاب در طی سالیان متمادی که از عمرش می گذرد چندین بار تغییر مکان داده است، به گونه ایکه هم اکنون قبرستان قدیمی ده در درون بافت مسکونی واقع شده و مردم اقدام به ساخت خانه بر روی آن نموده اند. قبرستان جدید ده در کنار دهانه قنات و در مجاورت مزار خواجه ابومنصور ریابی قرار دارد.