کلمه جو
صفحه اصلی

دگله

فرهنگ فارسی

قبای سپاهیان .

لغت نامه دهخدا

دگله. [ دَ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) قبای سپاهیان. ( غیاث ). || دجله. قواره. ثوب. به اندازه یک جامه : یک دگله قلمکار. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || در لهجه اصفهان به معنی قلمکار است. ( فرهنگ لغات عامیانه ). و رجوع به قلمکار شود. || ببر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( اِخ ) دجله. اروندرود. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به دجله شود.


کلمات دیگر: